سفارش تبلیغ
صبا ویژن



شخص با انصاف، یاران و دوستان بسیاری دارد . [امام علی علیه السلام]

چرا خدا شیطان را آفرید و به او مهلت داد تا انسان را گمراه کند؟

سوال :چرا خدا شیطان را آفرید و به او مهلت داد تا انسان را گمراه کند؟


شیطان

پاسخ :در ابتدا گفتنی است: اگر چه شیطان از فرمان خداوند روگردانی کرده, اما در هر صورت آفریده خداست و در جهان هستی نقشی دارد. برخی از بزرگان عرفان و حکمت, شیطان را به سگ آموزش دیده تشبیه کرده اند که بیگانگان را آزار می دهد و به خودی ها کاری ندارد.
 قرآن مجید نیز درباره کسانی که سزاوار وسوسه و آزارهای شیطانی اند  می گوید:  أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا 1   آیا ندانستی که ما شیطان ها را بر کافران گماشته ایم, تا آنان را \به گناهان [ تحریک کنند؟  و  إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ 2  تسلّط او فقط بر کسانی است که وی را به سرپرستی برمی گیرند, و بر کسانی که آنها به او \خدا[ شرک می ورزند .
 از این آیات به خوبی آشکار می شود: کسانی که با سوء اختیار خود, از ولایت الهی روی گردان شده اند, سزاوار اسارت شیطانی اند  اما درباره پاکان و انسان هایی که بهره مند از الهامات رحمانی اند, می فرماید:  إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوِینَ 3  در حقیقت, تو را بر بندگان من تسلّطی نیست, مگر کسانی از گمراهان که تو را پیروی کنند .
 حال در این پرسش سه موضوع )خداوند, انسان و شیطان( مطرح است. گرچه بعضی از مباحث آنها با هم تداخل دارد, اما در اینجا جداگانه به بررسی آنها می پردازیم.
 الف. خداوند
 1. هدف خداوند از خلقت انسان, به کمال رساندن او است  یعنی, هدف به فعل خدا مربوط می شود, نه به فاعل  زیرا خداوند خود کامل علی الاطلاق است و نمی توان غایت و هدفی برای ذات او تصوّر کرد.
 2. تبلور کمال انسان,  معرفت الهی  است و شناخت نیز در گرو عبادت او است. از این رو خداوند فرمود:  وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ 4   جن و انس را تنها برای عبادت خود آفریدم . با عبادت و معرفت ذات کامل علی الاطلاق )خداوند(, کمال انسان تحقّق می یابد.
 3. انسان عبادت گر را تنها در صورتی می توان در حال حرکت به سوی کمال برین به حساب آورد که آگاهانه و با اختیار, این مسیر را انتخاب نماید  نه آنکه مانند فرشتگان, به صورت تکوینی عبادت کند و قدرت بر عصیان و نافرمانی خدا نداشته باشد:  بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُون 5.
 جلوه ای کرد رُخش, دید ملک عشق نداشت
غرق در غیرت شد و آتش به سراپرده آدم زد
 
 از این رو خداوند, انسان را موجودی مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختیار او قرار داد:  إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا 6   ما راه را به انسان نشان دادیم  خواه شاکر باشد یا ناسپاس .
 4. از اینجا است که مسئله امتحان به عنوان یکی از اهداف واسطه ای خلقت انسان مطرح می شود. امتحان, تبلور اختیار انسان است و جای تعجب ندارد که در آیات فراوانی از قرآن کریم, طرح این مسئله به گونه های مختلف مشاهده می شود:  إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیه 7   ما انسان را از نطفه ای اخلاط آفریدیم تا او را بیازماییم 8.
 5. برقراری یک امتحان واقعی, تنها در صورت قدرت بر انتخاب هر یک از دو طرف خیر و شرّ, توسط انسان میسر است. خداوند انسان را گل سر سبد مخلوقات خود می داند و تنها برای خلقت او به خود تبریک گفته است:  فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِین 9. از این رو در جهت انتخاب مسیر کمال و خیر, امکانات فراوانی را در اختیار او گذاشته است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
 الف. آفرینش او بر اساس فطرت و گرایش ذاتی به خداوند:  فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها 01.
 ب. ورود خداوند به صحنه, برای کمک به هدایت انسان:
 قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ 11.
 ج. الهام خوبی ها و بدی ها به انسان, به منظور گزینش آگاهانه او:  فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها 21.
 د. محبوب قرار دادن ایمان به خداوند, در نهاد انسان:  حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُم 31.
 ه { . یاری رساندن ویژه به مؤمنان در مسیر زندگانی:  إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا 41.
 و. گشودن راه های هدایت به تناسب تلاش انسان:  اَلَّذینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِین 51.
 6. با وجود این همه امکانات در جانب خیر, وجود نیرویی در جانب شرّ نیز لازم بود تا مسئله اختیار و امتحان واقعی محقّق شود. این نیروها در مقابل الهامات خداوندی, انسان را به سوی شرّ وسوسه می کنند تا او در میان دو دعوت, خود مسیری را انتخاب و با عوامل گرایش به شرّ مبارزه و مجاهده کند و با این مجاهدت به عالی ترین درجات کمال اختیاری دست یازد. از این رو به منظور تحقق هدف الهی از خلقت انسان, آفرینش چنین نیروهایی در کل نظام هستی لازم بود, تا امکان تشخیص خیر از شر, زیبا از زشت و خوب از بد و مجاهده و مبارزه در راه حق وجود داشته باشد.
 7. با نافرمانی ابلیس و رانده شدن از درگاه خداوند و تقاضای او برای مهلت داشتن, به منظور اغوای انسان, خداوند او را بهترین گزینه برای انجام هدف خود دانست و با تقاضایش مبنی بر درخواست مهلت, به صورت اجمالی موافقت کرد تا در مقابل عوامل هدایت الهی, وسوسه گر انسان به جانب شرّ باشد. اما بیش از این به او قدرت نداد تا در راستای هدف خود, مبنی بر امتحان انسان و شناخت مؤمنان از غیرمؤمنان عمل کند:  وَ ما کانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ 61.
ب. انسان
 1. انسان موجودی دو بعدی و ترکیبی از جان و تن است. او به مقتضای جان خود - که نفخه ای از روح الهی است71  - میل به سوی کمال و حرکت به سوی هدف آفرینش خود دارد. قرآن این مسئله را با این آیه بیان کرده است:  یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیه 81   ای انسان تو کوشنده به سوی پروردگارت هستی که او را ملاقات خواهی کرد . انسان به مقتضای تن خود - که از خاک و گل آفریده شده است - میل به عالَم پایین و طبیعت مادی دارد.
 میل جان اندر ترقی و شرف
میل تن, در کسب اسباب و علل
 2. از آنچه گذشت, معلوم می شود در نهاد انسان, دو نیرو وجود دارد: نیرویی که او را به سمت بالا می کشاند و نیرویی که او را به ورطه سقوط سوق می دهد که گاهی از آن با تعبیر نفس امّاره )نفس امر کننده به بدی( یاد می شود:  إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی 91.
 3. دو نیروی فوق, ذات انسانی را ذاتی مختار قرار می دهد تا در بین دو گزینه خیر و شرّ, یکی را انتخاب کند. از اینجا است که می توان مسئله امتحان را با تحلیل ذات انسانی به خوبی درک کرد.
 4. نیروی درونی راهنمای خیر, از سوی نیروهای بیرونی با امکانات فراوان حمایت می شود. در بخش قبلی به حمایت های ویژه خداوندی اشاره شد. در این جا به ذکر نمونه ای دیگر از این حمایت ها )کمک ویژه فرشتگان( اشاره می گردد. خداوند این نیروها را به یاری استقامت گران در مسیر حق می فرستد:  إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ 02.
 5. در مقابل می بایست نیروی درونی متمایل به شرّ, از سوی نیروی بیرونی حمایت می شد  پس شیطان بهترین گزینه برای این مأموریت تشخیص داده شد.
 6. نتیجه آنکه شیطان گرچه دعوت کننده به سوی شرّ است  اما وجود آن در کلّ نظام هستی, امری خیر محسوب می شود  زیرا ناخودآگاه باعث رسیدن انسان های کمال جو, به عالی ترین مدارج کمال - در کشاکش جدال درونی میان حق و باطل - می شود.
ج. شیطان
 1. شیطان که توصیف گر هر موجود متمرّدی است, تبلور اولیه اش در  ابلیس  بود که به تصریح قرآن, از جنیان به شمار می رفت:  کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه 12.
 2. جنّ همانند انسان, موجودی مختار است که هدف از آفرینش او, رسیدن به کمال از راه معرفت و عبادت است:  وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون 22. بنابراین آفرینش شیطان برای وسوسه گری و گمراهی نبوده  بلکه گزینش این مسیر براساس سوء اختیار خودش بوده است. خداوند نیز در این جهت او را مانند هر موجود مختار دیگر, مأذون داشته است.
 3. ابلیس با اختیار خود, مدت طولانی به عبادت خداوند پرداخت تا جایی که خداوند او را در میان فرشتگان قرار داد. حضرت علی )علیه السلام( این مدت را شش هزار سال می داند که معلوم نیست آیا از سال های دنیوی است یا اخروی32 که هر روز آن, برابر با هزار سال دنیوی است:  فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّون 42.
 4. شیطان با سوء اختیار خود و به دنبال قیاسی باطل )اینکه خداوند او را از آتش آفریده و انسان را از گل و آتش برتر از گل است و من برتر از اویم(52 تکبر ورزید و از فرمان خدا برای سجده بر آدم, سرپیچی کرد. این فرمان, خود نوعی امتحان برای او بود و با اختیار مسیر شرّ, این موجود به ظاهر آسمانی, به ورطه سقوط افتاد و از درگاه قدس الهی و همراهی با فرشتگان به پایین رانده شد تا به همگان نشان داده شود که لازمه اختیار آن است که مختار همیشه در حالت بیم و امید, به سر برد و هیچ گاه از خود مطمئن نباشد و همیشه از ذات اقدس الهی استمداد کند.
 5. خداوند عادل است و ذره ای ظلم روا  نمی دارد و اجر عمل هر  کس را زیادتر از استحقاقش می دهد. ابلیس نافرمانی کرد و از در مقابله با خداوند در آمد و روشن است که چنین موجودی, نمی تواند در بهشت جای گیرد. اما از سوی دیگر او مقدار زیادی عبادت کرد و خداوند به مقتضای عدلش, باید پاداشی برای آن در نظر گیرد. این پاداش طبیعتاً پاداشی دنیوی است و چه عادلانه است که این پاداش, خواسته خود شیطان باشد که در راستای بهره گیری او در رسیدن به هدفش - که همانا اغوا و فریب نوع آدم است - مورد نیاز او است. درخواست باقی ماندن و طلب امکاناتی برای به گمراهی کشاندن انسان ها نیز از خواسته های او بود که در روایات به آن اشاره شده است62.
 6. با اجابت خواسته های شیطان از سوی خداوند  او تهدیدهای خود را بیان کرد و سخن از فریب نوع آدم و نشستن بر سر راه مستقیم الهی و کشاندن انسان ها به بیراهه را داد72! خداوند در مقابل تهدید کرد که جهنم را از او و پیروان او پر  خواهد کرد.  لَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعِین 82 و از شیطان خواست تا هر  چه در توان دارد, به کار گیرد تا بندگان خالص خداوند از ناخالصان شناخته شوند:  وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَعِدْهُم 92.
 در پایان توجه به دو نکته لازم است:
 یکم. شیطان تنها قدرت فریب کسانی را دارد که با اختیار خود ولایت او را بپذیرند و تحت سرپرستی او درآیند:  کُتِبَ عَلَیْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یَهْدِیهِ إِلی عَذابِ السَّعِیر 03 و  إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ 13. او به گفته خود, بر بندگان مخلص خداوند, هیچ تسلطی ندارد:  إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ 23.
 خداوند نیز در آیات متعدد این سخن را تأیید کرده و بندگان خاص خود را از شمول وسوسه های شیطانی به دور دانسته است:  انّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ 33  زیرا این بندگان با اختیار خود, مسیر الهی را انتخاب کرده و با اتکا به وعده های الهی, خود را از وسوسه ها و فریب ها و وعده های شیطانی به دور نگه  داشته اند.
 دوم. شیطان هیچ گونه تسلّط تکوینی بر انسان ندارد  زیرا موجودی هم عرض و چه بسا فروتر از انسان است. خداوند نیز به او قدرت تسلط تکوینی نداده است. طبق آیات قرآنی, قدرت او تنها در محدوده وسوسه است که آن را از راه هایی همچون وعده های دروغین و وسوسه برای کشاندن انسان به فحشا  الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ 43 و زینت دادن کارهای زشت  لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْض 53 انجام می دهد.
 جالب است که پس از آن که انسان با وعده های او فریب خورد, شیطان از او بیزاری جسته, او را به جای خود رها می کند  کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِی ءٌ مِنْک 63.
 جالب تر اینکه در روز قیامت, پیروان شیطان او را به سبب فریب خود, مورد ملامت قرار می دهند  ولی او به صراحت اعلام می دارد تنها کار من وعده های خلاف واقع بود که شما آن را باور کردید و به وعده های الهی اطمینان نکردید. بنابراین شما حق ملامت مرا ندارید و باید خود را سرزنش کنید. در اینجا نه من می توانم فریادرس شما باشم و نه شما می توانید کمکی به من کنید.  وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ 73.
 به همین جهت خداوند کید و مکر شیطان را در مقابل ریسمان های محکم الهی, ضعیف شمرده است:  إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفًا 83.
 ولی انسان نیز موجودی ضعیف است.  وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفًا 93 و جز با اتکال به قدرت الهی, در انتخاب مسیر خیر و حرکت در آن, راه به جایی نمی برد.
 نکته پایانی اینکه وسوسه گری شیطان, پس از روی گردانی انسان از ندای فطرت و الهامات رحمانی است و کسانی که با اختیار و انتخاب خود, کفر ورزیده و قابلیت محبت و همراهی با پاک ترین انسان های روی زمین را از دست داده اند, سزاوار آن هستند که به وسوسه های شیطانی گرفتار شوند. این نوعی مجازات الهی نسبت به آنان در همین دنیا است:  أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا 04   آیا ندانستی که ما شیطان ها را بر کافران گماشته ایم, تا آنان را شدیداً تحریک کنند .

1 مریم )91(, آیه 38 .
2 نحل )61(, آیه 001 .
3 حجر )51(, آیه 24 .
4  ذاریات )15(, آیه 65 - 15.
5 انبیاء)62(, آیه 12 و 72.
6  انسان )67(, آیه 3.
7 انسان )67(, آیه 2.
8  همچنین مراجعه شود به محمد( 13 :( 74  انبیاء( 53 :( 12  بقره( 551 :( 2  کهف( 7 :( 81  انعام( 561 :( 6  هود( 7 :( 11  ملک( 2 :( 76, فجر( 51 :( 98 و...
9  مؤمنون )32(, آیه 411.
01  روم )03(, آیه.
11  یونس )01(, آیه 53.
21  شمس )19(, آیه 82.
31  حجرات )94(, آیه 7.
41  مؤمن )04(, آیه 65   با استفاده از المیزان, ج 21, ص 951.
51  ابراهیم )41(, آیه 21.
61  سبأ )43(, آیه 12.
71  نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی   )ص )83(, آیه 27.
81  انشقاق )48(, آیه 6.
91  یوسف )21(, آیه 45.
02  سجده )23(, آیه 13.
12  کهف )81(, آیه 05.
22  ذاریات )15(, آیه 15 و 65.
32  نهج البلاغه, خطبه 291.
42  سجده )23(, آیه 5.
52  قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ   ص )83(, آیه 67.
62  المیزان, ج 8, ص 16, به نقل از تفسیر قمی از امام صادق )علیه السلام(.
72  اعراف )7(, آیه 61 و 71  حجر )51(, آیه 04.
82  اعراف )7(, آیه 81.
92  اسراء )71(, آیه 76.
03  حج )22(, آیه 3.
13  نحل )61(, آیه 001.
23  ص )83(, آیه 48 و حجر )51(, آیه 93.
33  حجر )51(, آیه 24.
43  بقره )2(, آیه 272.
53  حجر )51(, آیه 93.
63  حشر )95(, آیه 61.
73  ابراهیم )72(, 41 و 82.
83  نساء )4(, آیه 67.
93  نساء )4(, آیه 82.
04  مریم )91(, آیه 38.



کلمات کلیدی : آفرینش شیطان -مهلت، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:57 عصر

محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.

قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید