معرفت دینی در پرتو علم کلام
بحث ما در اینجا اینست که معرفتی که در باب دین از طریق علم کلام به دست می آید را از جهت موضوع غایت مسائل و ... بررسی کنیم.
سوال اصلی اینست که معرفت دینی که علم کلام به ما می دهد چه نوع معرفتی است راههای بدست آوردن این معرفت چیست؟
تعریف علم کلام:
1- بواسطه موضوع2- به واسطه غایت 3- به واسطه اسلوب معرفت
موضوع: 1- موجود بما هو موجود(علی سبیل قانون الاسلام)که با این موضوع از حادث و قدیم جوهر و عرض و با حدوث وجود محدث و قدرت او را ثابت می کنند.
2- ذات خداوند3- وجود خداوند و ممکنات4- اوضاع شریعت یا عقاید دینی 5- از جهت جامع مسائل کلامی موضوعش ذات الهی.اگر موضوعات مختلف را در نظر بگیریم اوضاع شریعت و عقاید دینی
اهداف علم کلام دین شناسی تحقیقی- نتیجه تربیتی (معرفت رشد می کند و اعتقاد او به خدا بیشتر و در نتیجه عبادتی خالصتر)- ارشاد و هدایت(راهنمایی حقیقت جویان و الزام معاندان)- پاسداری از عقاید دینی و پاسخ به شبهات-نیازمندی علوم دینی به کلام(تا وجود و صفات او پیامبر و عصمت ثابت نشود علم تفسیر حدیث و فقه ثابت نمی شود)
ارتباط علوم با علم کلام
منطق:از مبادی ضروری کلام است.
معرفت شناسی )حقیقت شناخت- واقع نمایی علم-ابزار معرفت و..)درعلم کلام متکلمان اموری را به عنوان مقدمه بحث کرده اند از آن جمله در باره فکر و نظر که از مسائل معرفت شناسی است.قدیمی ترین متن کلامی الیاقوت است (ابو اسحاق ابراهیم بن نوبختی).که به بحثهای معرفت شناسی پرداخته است.همچنین در المحصل (فخر رازی)
فلسفه و کلام:بسیاری از مسائل فلسفی از مبادی استدلالهای کلامی است که نمونه زیاد دارد.که در بعضی کتب تحت عنوان امور عامه بحث شده است.
فقه:از نظر موضوع و منابع نیازمند است
اصول فقه:ابواب مختلف اصول(حجیت ظواهر تعارض و تزاحم حجیت اجماع-برائت عقلی-علم اجمالی-مستقلات عقلیه و...به قواعدی نظیر حسن و قبح قاعده لطف قبح تکلیف ما لا یطاق حکیمانه بودن افعال الهی و...استناد داده می شود که همه از مسائل کلام است.
دستگاه های معرفت دینی
غیر اسلامی
اسلامی:شیعی:ا- عقل گرا 2- نقل بسند
1-اخباری2- اجتهادی
عامی:1-اعتزالی2-اشعری
2- اصحاب رای2- اهل حدیث
کلام امامیه از جهت رویکرد
1-کلام عقلی نقلی:عصر حضور امامان ع مخصوصا امام علی ع امام صادق ع امام رضا ع
2-کلام نقلی:دوره دوم حضور تا کمی بعد از غیبت(329 ق تا شیخ صدوق 381 ق)
3-عقلی:قرن 5و6-شیخ مفید سید مرتضی شیخ طوسی)
4-کلام فلسفی:قرن 7 خواجه طوسی 672
5-با غلبه اخباری گری علامه مجلسی 1111ق فیض کاشانی 1092
6-ترکیبی :عقل نقل فلسفه عرفان:دوره معاصر قرن 14 تا حال:صدر المتالهین
دیدگاه متکلمان مسلمان
1-ظاهر گرایی اهل حدیث و سلفیه:اهل حدیث با اصرار بر نص گرایی و تمسک بر ظواهر آیات و روایات راه هر گونه تدبر عقلی در فهم آیات را به جهت پرهیز از تاویل به روی خود و پیروانشان بستند که این روش موجب آن شد که در باب صفات الهی ،صفاتی را نسبت دهند که عقل سلیم خداوند از آن برتر می داند.(مالک بن انس-ابن تیمیه-ابن خزیمه)
1- عقل گرایی معتزلی:در مقابل ظاهر گرایی می گویند خدا فقط با عقل شناخته میشود.
2- اعتزال گرایی امامیه:تلاش کردند آنگونه که هست دریابند احادیث صحیح امامان ع راه فهم حقایق دین
3- تاویل گرایی اسماعیلیه:هر گونه پایبندی به حقایق را نفی می کنند (مقصود اصلی کتاب و حدیث همان معانی باطنی است.)
روش تفسیری متکلمان
علامه طباطبایی در المیزان:متکلمان اسیر آراء مذهبی خود شدند و آیات را طوری معنی کردند که با آنها موافق باشد و اگر آیه ای مخالف بود تاویل کنند و طوری تاویل کنند که مخالف سایر آراء آنان نباشد.که این تطبیق است نه تفسیر
تطور روش علم کلام در میان شیعه
به دو دوره تقسیم می شود:1-حضور امام2-پس از حضور
در دوره حضور بیشتر با استفاده از سخنان ائمه به تنسیق مسائل کلامی می پرداختند
ابن ندیم نخستین متکلم شیعی را علی بن اسماعیل بن میثم تمار می داند.در زمان ائمه هشام بن حکم هشام بن سالم مومن طاق .
در دوره پس از حضور اندیشمندان در پی ساز و کار های دیگری برای تدوین عقاید دینی بر آمدند. (ابو اسحاق الیاقوت:در مساله 7 از مقصد اول:ادله سمعی مفید یقین نیست زیرا در ادله سمعی اشتراک لفظی مجاز تخصیص وجود داردپس نمتوان اکتفا کرد
در کنار این نگرش نگرش اهل حدیث است که با نکوهش علم کلام ارزش والایی برای نقل قائل شدند.
شیخ صدوق روش متکلمان و کلام را نکوهش کرد ولی شیخ مفید بین این دو رویکرد تلفیق کرد.
بعد از او سید مرتضی مثل استاد خود شیخ مفید متمایل به عقل گرایی بود او نیازمندی عقل به نقل را که مقبول شیخ مفید بود ر ا کنار زد و عقل را در شناخت امور مستقل دانست.به نظر او شناخت خدا فقط از طریق عقل ممکن است و الا گرفتار دور خواهیم شد.
بعد از آنها شیخ طوسی زمینه را برای فلسفی شدن بیشتر کلام فراهم ساخت.
این روند تا زمان خواجه نصیر الدین طوسی ادامه داشت تا اینکه او تجرید الاعتقاد را نوشت که به گفته شهید مطهری نگارش تجرید کلام را از سبک حکمت جدلی خارج و به حکمت برهانی نزدیک کرد.و سرانجام کلام استقلال خود را در برابر فلسفه از دست داد.
مخالفان تبیین فلسفی تعالیم وحیانی
غزالی از کسانی است که کلام اشعری را به سمت فلسفی شدن کشاند.ولی از روش فلاسفه سود می جست ولی نگرش ایشان را نمی پذیرفت و ر مورد فلاسفه به صراحت به فسق و کفرشان حکم میکرد.
به طور کلی می توان ادعا کرد تمام کسانی که دغدغه خلوص معارف دینی و احتراز از تاویل را در سر درارند با تبیین فلسفی معارف دینی میانه خوبی ندارند
در گذشته نص گرایان و در عصر حاضر تفکیکی ها می گویند تبیین فلسفی از آموزه های دینی خلوص دین را از میان می برد.
محمد رضا حکیمی:تفکیک یعنی جدا سازی سه روش معرفت و سه مکتب شناختی:قرآنی -فلسفی-عرفانی
رضابرنجکار:دو مقام باید از هم جدا شود1- مقام استنباط2- مقام دفاع
مدار استنباط بر محور معنا داری متون دینی است.هدف کشف مدلولهای نصوص دینی است.(حتی در اثبات خدا گرچه نمی توان به طور تعبدی به وحی رجوع کرد ولی به منظور فهم موضع دین در چگونگی اثبات خدا باید رجوع کرد
مصطفی ملکیان:در استقصای علل رکود علم کلام از جمله به فلسفی شدن ذهن متکلم اشاره میکند.
هویت علم کلام:
فقط دفاعی است و کاری به شناخت ندارد یا علاوه بر آن معرفت بخشی هم دارد.(از تعریف هایی که برای علم کلام گفته شد این مشخص می شود)
کلمات کلیدی :
معرفت دینی- علم کلام-ماهیت کلام-دوره های کلام-روش کلام
[ نظر:() ]