سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آزمند بودن ، جاودان بندگى نمودن است . [نهج البلاغه]

قرآن کریم پلورالیسم دینی را تایید کرده است!!

پلورالیسم در قرآن

وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی‏ ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ.[1]

و این کتاب [قرآن‏] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالى که کتب پیشین را تصدیق مى‏کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست پس بر طبق احکامى که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوى و هوسهاى آنان پیروى نکن! و از احکام الهى، روى مگردان! ما براى هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنى قرار دادیم و اگر خدا مى‏خواست، همه شما را امت واحدى قرار مى‏داد ولى خدا مى‏خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید (و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوى خداست سپس از آنچه در آن اختلاف مى‏کردید به شما خبر خواهد داد. (48)

تعدد و اختلاف شرایع ناشی از ارده الهی است چرا که خداوند می توانست همگان را امت واحدی قرار دهد.ولی چنین نخواسته زیرا اراده کرده است انسانها را در آنچه به آنها بخشیده بیازماید.

پس وظیفه شما این است که با وجود اختلاف همه به سوی خیرات حرکت کنید و از هم سبقت بگیرید.بعد که به سوی خدا بازگردید می فهمید در مورد آنچیز هایی که در آن اختلاف داشتید.

جواب:

وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ

بالحق مطلق است و همه شؤون مربوط به قرآن را می گیرد.و یکی از اوصاف قرآن این است که مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ است.کتابهای قبلی خود را تصدیق می کند. بعد می فرماید مُهَیْمِناً عَلَیْهِ یعنی قرآن ابقای حقیقت آنها را تصدیق نمی کند که دین بدون باطل باشند.

پس جمله مورد بحث که مى‏فرماید:" وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ" متمم جمله قبل است که مى‏فرماید:" مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ" متممى است که آن را توضیح هم مى‏دهد، چون اگر این جمله نبود ممکن بود کسى توهم کند که لازمه تصدیق تورات و انجیل این است که قرآن احکام و شرایع آن دو را نیز تصدیق کرده باشد، به این معنا که حکم کرده باشد به اینکه شرایع تورات و انجیل هم اکنون نیز باقى است، و قرآن هیچ تغییر و تبدیلى در آن نداده، و همین که فرمود: قرآن در عین اینکه تورات و انجیل را تصدیق دارد، مهیمن بر آن دو نیز هست، دیگر جاى این توهم باقى نمى‏ماند، و مى‏فهماند که تصدیق قرآن به این معنا است که قرآن قبول دارد که این دو کتاب از ناحیه خدا نازل شده، و خداى تعالى مى‏تواند هر گونه تصرفى در آنها بنماید، پاره‏اى احکام آن دو را نسخ، و پاره‏اى دیگر را تکمیل کند، هم چنان که جمله بعدى که در ذیل آیه است به این نکته اشاره نموده و مى‏فرماید:" وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً، وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ".[2]

قرآن اصول ثابت و لا یتغیر کتابهای پیشین که توحید و نبوت و معاد و...است، را حفظ کرده و فروعی که تغییر پذیر است را نسخ کرده است.

لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً

شرع و شریعت به معنای راهی که رونده اش را به مطلوب می رساند.

مفردات در مورد شرع آورده است:

الشَّرْعُ: نهج الطّریق الواضح. یقال: شَرَعْتُ له طریقا، و الشَّرْعُ: مصدر، ثم جعل اسما للطریق النّهج فقیل له: شِرْعٌ، و شَرْعٌ، و شَرِیعَةٌ، و استعیر ذلک للطریقة الإلهیّة. قال تعالى:

لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجا[3]

منهاج هم به معنای راه واضح و آشکار آمده است.

النَّهْجُ: الطریقُ الوَاضِح‏[4]

وقتى مى‏گویند:" شرعت له طریقا" معنایش این است که من خط مشى و روشى روشن پیش پایش گذاشتم، و این کلمه یعنى کلمه" شرع" در اول مصدر بوده، و بعدا آن را نام براى همان طریقه و روش کردند، و در آخر بطور استعاره نام طریقت‏هاى الهیه نموده و گفتند: مسیحیت یک شرع (به کسر شین) و یا یک شرع (به فتحه شین) و یک شریعت است، و شرعه و منهاج به همین معنا است،- تا آنجا که مى‏گوید- بعضى گفته‏اند: اگر شریعت را شریعت خوانده‏اند از این باب بوده که خواسته‏اند آن را به شریعه نهر (آن راهى که افراد و حیوانات از آن راه به لب نهر مى‏روند) تشبیه کنند. [5]

و چه بسا که مطلب عکس این باشد، یعنى اگر راه به لب نهر را شریعه گفته‏اند از شریعت به معناى طریقه گرفته باشند، به این مناسبت که چون راه به لب آب براى اهل هر محلى روشن و واضح بوده، خواسته‏اند با این نامگذارى از روشنى آن خبر دهند، و اما کلمه" نهج" به فتح نون و سکون‏ها، به معناى طریق واضح است، وقتى مى‏گویند:" نهج الامر و انهج" معنایش این است که فلانى فلان امر را روشن و واضح کرد، و مصدر میمى آن یعنى" منهج" و" منهاج" نیز به همان معنا است‏.[6]

فرق شرع و منهاج

 شریعتى و راهى روشن این کلام از باب تغلیب مخاطب است بر غایب و شریعت آن است که منصوص علیه باشد در کتاب و منهاج آنکه ثابت شود بخدمت پیغمبر و در انوار گفته که شریعة در اصل بمعنى طریق آبست و تشبیه دین بآن بجهت آن است که دین سبب حیاة ابدیه است هم چنان که آب سبب حیاة دنیویه است و منهاج بمعنى طریق واضح است در دین مأخوذ از (نهج الامر اذا وضح) یعنى اگر چه اصول مذهب هر یک از امت محمد و موسى و عیسى یکیست اما اختلاف در احکام فروع است که بر حسب حکمت و مصلحت در هر زمانى وضع آن کرده‏ایم یعنى از براى هر یک از این سه طایفه شریعتى و احکامى در باب حلال و حرام تعیین نموده‏ایم این دلیل است بر آنکه ما متعبد نیستیم بشرایع متقدمه[7]

" راغب" در کتاب" مفردات" از ابن عباس نقل میکند که میگوید: فرق میان" شرعة" و" منهاج" آن است که" شرعة" به آنچه در قرآن وارد شده گفته میشود و" منهاج" به امورى که در سنت پیامبر ص وارد گردیده (این تفاوت گرچه جالب به نظر مى‏رسد اما دلیل قاطعى بر آن در دست نیست)[8]

بعضى از بزرگان مفسرین معتقدند که دین و شریعت با هم تفاوت دارند، دین عبارتست از اصل توحید و اصول دیگرى که میان تمام مذاهب مشترک است و، لذا دین همیشه یکى است، ولى شریعت به قوانین و احکام و مقرراتى گفته مى‏شود که در مذاهب با هم تفاوت دارند و اما دلیل روشنى بر این تفاوت نداریم، زیرا این دو کلمه در بسیارى از موارد به یک معنى استعمال مى‏شوند.[9]

آنچه در ادیان الهی مشترک است اصول آنهاست ولی در احکام و فروع با هم اختلاف دارند و هر پیامبری که آمده مردم را به آن اصول یعنی توحید و نبوت و معاد دعوت کرده و در فروعی با هم در اختلاف بوده اند که همین باعث اختلاف ادیان است(البته منظور ادیان الهی و تحریف نشده است)

لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی‏ ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَى اللَّهِ

بر فرض که این آیه بر تکثر ادیان دلالت داشته باشد ولی اینکه کدام یک از ادیان حق است باید صدر و ذیل آیه و آیات قبلی را دید.

پیش فرضهای فهم تکثر از این آیه

تفسیر قرآن به صورت قطعه قطعه و جدای از آیات دیگر.

شبهات موجود در باب پلورالیسم.اگر به اعتقاد شیعیان تنها اقلیت اثنا عشری و به اعتقاد یهودیان تنها اقلیت دوازده میلیونی یهودیان هدایت یافته اند و بقیه گمراه، پس هدایت گری خداوند چگونه و کجا تحقق یافته است؟ و اینکه در فقه اسلام به اهل کتاب رسمیت داده شده است و آنها مجاز به اجرای آداب و رسوم خود هستند. و اینکه آیاتی در قرآن وجود دارد که ملاک سعادت را فقط سه چیز می داند: ایمان به خدا، ایمان به قیامت و عمل صالح و تابعیت دین خاصی را شرط نکرده است.[10]

همه ادیان یک روح دارند و همگی چیز واحدی می گویند(مسائل مشترک دارند)

تجربه دینی در همه ادیان وجود دارد.

اگر قائل به پلورالیسم نباشیم همه مردم به جهنم می روند.[11]

اگر بگوییم رستگاری و نجات با یک دین حاصل می شود با هدایت مطلق الهی و رحمت خداوند سازگار نیست.



[1]   -مائده-48

[2]  - ترجمه المیزان، ج‏5، ص: 571

[3]  - المفردات فی غریب القرآن، ص: 450

[4]  - المفردات فی غریب القرآن، ص: 825

[5]  - مفردات راغب ص 258

[6]  - مفردات راغب ص 506

[7]  - تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج‏3، ص: 251

[8]  - تفسیر نمونه، ج‏4، ص: 402

[9]  -پاورقی- تفسیر نمونه، ج‏4، ص: 402

[10]  -برای مطالعه بیشتر و جواب شبهات به کتاب کلام جدید با رویکرد اسلامی مراجعه شود.خسرو پناه، عبدالحسین.

[11]  - فصلنامه بازتاب اندیشه، شماره 22- قدردان قراملکی



کلمات کلیدی : پلورالیسم-قرآن-تعدد ادیان

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 92/4/6:: 8:9 عصر

محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.

قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید