|
|
|
هیچ چیز نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، منفورتر ازبخل و بدخویی نیست که این یک، همان گونه که سرکه عسل را تباه می کند، ایمان را تباه می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
سوال :تردیدی نیست که قرآن از سوی خدا بر پیامبر اکرم )صلی الله علیه وآله( نازل شده است اما چرا به زبان عربی؟ آیا الفاظ عربی قرآن نیز از سوی خدا است, یا این الفاظ از زبان پیامبر)صلی الله علیه وآله( است؟ پاسخ :نزول قرآن به زبان عربی با توجه به مخاطبان نخستین و شخص پیامبر)صلی الله علیه وآله( - که عرب زبانند - یک جریان طبیعی است و هر سخنوری, مطالب خویش را با زبان مخاطبان مستقیم خود, بیان می کند. خداوند متعال نیز در فرستادن پیامبران و ابلاغ پیام های خویش, همین رویه را به کار گرفته است.1 ; در این باره, توجه به چند نکته مهم بایسته است: ; یکم. قرآن کریم اگر چه برای تنزل در این عالم, نیاز به زبان خاص دارد و آن عربی فصیح و مبین است ولی زبان و فرهنگ آن, همان زبان فطرت است که قابل فهم برای همگان است و تنها در این صورت, می تواند جهانی باشد. اگر فرهنگ قرآن, مربوط به یک نژاد و گروه خاصی بود, هیچ گاه نمی توانست جهانی باشد.2 ; دوّم. همان طور که ایجاد حقیقت وحی, اختصاص به ذات خداوند متعال دارد تنزل آن حقیقت به لباس عربی مبین و الفاظ اعتباری نیز کار او است. نه آنکه فقط معنای کلام و وحی الهی در قلب پیامبر)صلی الله علیه وآله( تنزل یافته و آن حضرت با انتخاب خود, الفاظی را به عنوان ابزار انتقال آن معارف قرار داده باشد! پس الفاظ قرآن کریم, از سوی خداوند تعیین شده و از همین رو آرایش های لفظی قرآن, یکی از وجوه اعجاز آن است. ; آیات فراوانی دلالت دارد که علاوه بر محتوا, الفاظ و عبارت های عربی قرآن نیز از ناحیه خداوند به پیامبر)صلی الله علیه وآله( وحی شده است.3 بهترین گواه این مطلب, تفاوت سبک بیان و عبارت های روایات نبوی, با آیات قرآن کریم است. ; سوّم. ارتباط الفاظ با معانی, ارتباطی تکوینی و حقیقی نیست بلکه در اثر قرارداد است که لفظ معینی, نشانه معنای خاصی می گردد. به همین دلیل برای یک معنای خاص در اقوام مختلف, الفاظ گوناگونی وجود دارد و نیز یک حقیقت تکوینی همچون وحی, گاهی به صورت عربی مبین, گاهی به صورت عبری, زمانی به زبان سریانی و ... ظهور می کند. ; چهارم. اعراب اولین گروه مخاطب پیامبر بودند در نتیجه باید این پیام را به خوبی درک می کردند. پس حکمت اقضا می کرد تا اصول تربیتی و زبان فطری قرآن, رنگ و زبان عربی بگیرد هر چند منحصر به عرب زبانان نبود. ; با توجه به این نکته, شاید این پرسش پدیدار شود که: چگونه وحی الهی, از مقام قدسی خداوند - که جز تکوین صرف چیزی نیست - در پوشش الفاظ و کلمات اعتباری - که قرارداد محض است - در می آید؟ ; در پاسخ گفتنی است: الفاظ قرآن کریم نیز از سوی خداوند تعیین شده و لذا جنبه اعجازی دارد [و تحدی نسبت به آن اعلان شده است به طوری که حتی احادیث قدسی چنین ویژگی ندارد. البته می توان گفت\ تنزل حقیقت تکوینی قرآن, باید مسیری داشته باشد تا در آن مسیر, حقیقت قرآن فرود آید و با اعتبار پیوند بخورد. که محتملا آن مسیر ویژه, همان نفس مبارک رسول خدا)صلی الله علیه وآله( است.4 ; بنابراین آنچه قرآن را جهان شمول ساخته است, زبان فطری آن است که در زبان عربی رسا و گویا جلوه گر شده است زبانی که الفاظ آن, ظرفیت نمایش معانی گسترده و پردامنه ای را دارا است. ازاین رو آشنایی با زبان عربی و تلاوت قرآن به این زبان, همچون مدخل ورودی برای نیل به مراتب و مراحل بالاتر این کتاب بی نظیر است. ---------------------------- پی نوشت ها: ; 1 ابراهیم)41(, آیه 4 نگا: مصباح یزدی, محمدتقی, قرآن شناسی, )تحقیق وتدوین: محمود رجبی(, ص 89. ; 2 جوادی آملی, عبداللَّه, تفسیر موضوعی قرآن کریم, )قم: اسراء(, ج 1, صص 353-553. ; 3 ابراهیم)41(, آیه 4 مریم)91(, آیه 79 دخان)44(, آیه 85 اعلی)78(, آیات 71, 81, 22 و23 قمر)45(, آیه 04 احقاف)64(, آیه 21 فصلت)14(, آیه 2 و 3 رعد)31(, آیه 73 و ... . نگا: طباطبایی, سیدمحمدحسین, تفسیر المیزان, ج 71, ص 953. ; 4 جوادی آملی, عبداللَّه, تفسیر موضوعی قرآن کریم, ج 1, ص 54-64. کلمات کلیدی : الفاظ قرآن زبان قرآن
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:42 عصر
سوال :هنگام تلاوت قرآن چه آدابی را رعایت کنیم تا بیشترین بهره را ببریم؟ آیا خواندن ترجمه فارسی قرآن هم ثواب دارد؟ پاسخ :برای تلاوت قرآن, آداب خاصّی هست که به بعضی از آنها با استفاده از آیات و روایات اشاره می شود: 1. در حال طهارت و با وضو به تلاوت قرآن بپردازید. 2. در حالی که مسواک کرده اید قرآن را تلاوت کنید. 3. با صوت زیبا تلاوت کنید. 4. با جَهر متوسّط بخوانید نه با صدای آهسته باشد و نه با صدای بسیار بلند. 5. در حال تلاوت, با اَدَب و با طمأنینه و رو به قبله باشید چه نشسته و چه ایستاده و اگر نشسته می خوانید, تکیه نکنید. 6. از روی مصحف تلاوت کنید, که نگاه در مصحف و تلاوت از روی آن آثار خاصّی دارد اگرچه آیات را حفظ باشید. در روایتی از رسول اکرم )صلی الله علیه وآله( نقل شده است: لیس شی ء أشدّ علی الشّیطان من القرائة فی المحصف نظراً 1 چیزی برای شیطان سخت تر و کوبنده تر از تلاوت قرآن نیست, آن هم از روی مصحف و با نگاه کردن در آن . 7. قبل از شروع بگویید: أستعیذ باللَّه السّمیع العلیم من الشّیطان الرّجیم به خداوند شنوا و دانا, از شیطان رانده شده پناه می برم و یا بگویید: أعوذ باللَّه السّمیع العلیم من الشّیطان الرّجیم و بعد بگویید: بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم . سپس تلاوت را شروع کنید, تا با عنایت خدای متعال از دخالت های شیطانی در نفس خود محفوظ بمانید. قرآن می فرماید: فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ وقتی قرآن را تلاوت می کنی, پناه ببر به خدای متعال از شیطان مطرود. البته شیطان را بر آنانی که ایمان آورده و به پروردگارشان توکل می کنند, تسلّط و سیطره ای نیست .2 8. ترتیل را مراعات کنید قرآن, خطاب به رسول اکرم )صلی الله علیه وآله( می فرماید: ورتّل القرآن ترتیلا 3 و قرآن را با ترتیل مناسب آن بخوان . امام موسی بن جعفر از پدران بزرگوار خود نقل می کند: از رسول اکرم )صلی الله علیه وآله( در خصوص آیه ورتل القرآن ترتیلا سؤال شد و آن حضرت در توضیح و تفسیر آیه فرمود: بیّنه تبیاناً و لاتنثره نثر الرّمل, و لا تهذّه هذا الشعر, قفو عند عجائبه, و حرّکوا به القلوب, و لا یکون همّ أحدکم آخر السّورة 4 قرآن را روشن و واضح تلاوت کن و حروف و کلمات آن را جدا از هم و پراکنده مساز, مانند پراکنده ساختن دانه های ریگ از یکدیگر, و آن را سریع و تند تلاوت نکن, همانند تند خواندن شعر. وقتی به عجایب قرآن می رسید, توقف کنید و به تدبّر و تأمّل بپردازید و با تلاوت آن دل ها را به حرکت آورید و با شتاب و بی تأمّل نخوانید به نحوی که بخواهید زود به آخر سوره برسید . 9. به هنگام تلاوت قرآن, به چیز دیگری فکر نکنید و متوجه آیات قرآن باشید. 01. در آیات قرآن تدّبر کنید که در این صورت, از انوار, هدایت ها, حقایق, معارف و دقایق و اسرار قرآن کریم, به اندازه خود بهره مند خواهید شد. تلاوتی که در آن تدبّر نباشد, آن طور که شایسته است, فایده ای نخواهد داشت. البته این بدان معنا نیست که اگر کسی اهل تدبّر نباشد و یا معانی آیات را حتّی در حدّ ترجمه نداند, از تلاوت قرآن بهره ای نخواهد برد! چنین کسی هم با مراعات قسمتی از آداب تلاوت, بهره خود را خواهد برد. 11. حقّ آیات را مراعات کنید به این معنا که به هنگام تلاوت قرآن, وقتی از رحمت و بهشت یاد می شود, خود را از آن رحمت محروم نبینید و وقتی به آیات عذاب و آتش و سخط و غضب می رسید, بترسید و به خدای متعال پناه ببرید که از اهل عذاب و آتش نباشید و مشمول سخط و غضب نگردید. وقتی به آیات تکبیر, تعظیم, تسبیح و تحمید می رسید, به تکبیر, تعظیم, تسبیح و تحمید حقّ بپردازید. هنگامی که به آیات استغفار و طلب عفو و بخشش می رسید, استغفار کنید و طلب عفو و مغفرت نمایید. آنجایی که به ذکر صالحان می رسید, از خدا بخواهید شما را نیز از آنان و در جمع آنان قرار دهد و آن گاه که به ذکر اهل طغیان و غفلت می رسید, از خدا بخواهید که شما را از ورود به جمع آنان حفظ کند. امام صادق )علیه السلام( فرمود: اذا مررت بآیة فیها ذکر الجنّة فاسأل اللَّه الجنّة, و اذا مررت بآیة فیها ذکر النّار فتعوّذ باللَّه من النّار 5 به هنگام تلاوت قرآن وقتی به آیه ای رسیدی که در آن ذکر بهشت شده است, از خدا بهشت را بخواه, و وقتی به آیه ای رسیدی که در آن ذکر آتش به میان آمده است, به خدا پناه ببر از آتش . در پایان تذکر این نکته بایسته است که هر چه می توانید در تلاوت قرآن و مراعات آداب آن, جدّیّت داشته باشید و این امر را مهم بشمارید و بدانید که هر چه در تلاوت قرآن بکوشید و با آن وحدت یابید به همان اندازه به حقیقت نوری قرآن نزدیک شده و در نتیجه حقیقت نوری خود را خواهید یافت زیرا حقیقت نوری انسان از حقیقت نوری قرآن و مرتبه ای از مراتب آن است و این سرّ برای اهل آن معلوم و از نا اهلان محجوب است. حقیقت قرآن تجلّیات حقّ است که در ورای این الفاظ و مفاهیم ظاهری بوده و در کتاب مکنون و نزد حضرت محبوب است: وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ 6 و همانا که آن در کتاب اصلی به نزد ما سخت والا و پر حکمت است . در عین حال, با همین الفاظ و مفاهیم, ظاهر و متجلّی است. آن که از حقیقت قرآن دور مانده, از حقیقت خود دور گشته و از حضرت محبوب, محجوب مانده است. اما اصرار بر تلاوت قرآن به زبان عربی, دلایل متعددی دارد, از جمله: 1. ایجاد زبانی مشترک در میان همه پیروان و در واقع فراهم سازی نوعی وحدت و پیوند بین الملل دینی, باعث تأکید بر قرائت و حفظ زبان عربی شده است. 2. روح و محتوای هر پیام و سخنی در قالب زبان خاص خود, عمیق تر درک می شود تا زمانی که به زبان های دیگر برگردانده شود و قرآن که دارای مضامین بسیار بلند و عالی است, هرگز قابل ترجمه دقیق و کامل به هیچ زبانی نیست. فرق بین قرآن و ترجمه هایش, همان فرق بین کتاب الهی و بشری است. بنا بر آنچه گفته شد, تلاش و همت ما باید بر آن باشد که تلاوت قرآن را به زبان عربی پیگیری کنیم و هر چه بیشتر با ترجمه آن آشنا شویم. حتی اگر کمتر بخوانیم بهره ما بیشتر خواهد بود و کم کم تسلط ما بیشتر خواهد شد.
------------------------------------------- پی نوشت ها:
1( بحارالانوار, ج 29, ص 202. 2 نحل )61(, آیه 89. 3 مزمل )37(, آیه 3. 4 بحارالانوار, ج 29, ص 512. 5 بحارالانوار, ج 29, ص 612. 6 زخرف )34(, آیه 4. کلمات کلیدی : خواندن ترجمه فارسی قرآن تلاوت قرآن
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:38 عصر
سوال :عده ای می گویند اینکه قرآن گفته کسی نمی تواند متنی مانند قرآن بیاورد, مختص قرآن نیست, مثلاً برای اشعار حافظ و سعدی و یا متون ملاصدرا نیز نظیر وجود ندارد و کسی نمی توانند همانند آن را بیاورد؟ آیا این تحدی قرآن منطقی است؟ )خواهشمند است جواب سؤال را به صورت عقلی و خارج از حوزه دینی بیان فرمائید( پاسخ :در این باره باید دانست مسأله تحدی تنها در قالب الفاظ و زیبایی های شعر خلاصه نمی شود بلکه می توان گفت: اساس این تحدی در مورد حقایق جهان هستی و وقایع تاریخ پیامبران و دقایق هدایت انسان است که قرآن آن را بیان نموده و در قالبی بی نظیر ارائه نموده, قالبی که از یک سو نثر است و محدودیت قافیه و ردیف را ندارد و از سوی دیگر همانند نظم است و از زیبایی و روانی و آهنگ پذیری برخوردار است و از ملال آوری متن ساده به دور است. قرآن مجید به بیان موضوعات فراوانی پرداخته است بهترین و جالب ترین حقایق را به بشر ارائه داده است حقایقی که خلل, فساد و بطلان هرگز بر آن راه ندارد. افزون بر آن حلاوت و طراوت موجود در قرآن آمیزه ای را فراهم آورده که بشر از خلق چنین اثر شگفت و ژرفی, ناتوان و عاجز می باشد. به عبارتی اعجاز قرآن در چهار ویژگی و امتیاز, تجلی یافته: 1. فصاحت الفاظ و زیبایی عبارات, 2. بلاغت معانی و بلندی مفاهیم, 3. شگفت انگیزی نظم و تألیف موضوعات, 4. بی نظیری اسلوب و سبک. اجتماع عوامل چهارگانه فوق است که تأثیر در نفوس, لذت تلاوت, نرمی دل و شرح صدر را برای بشر به ارمغان آورده است. و به تعبیر استاد مطهری بشر از خلق این هندسه بی نظیر موجود در قرآن ناتوان است.1 اما آثار و اشعار شاعران هر یک در جهتی بر دیگری برتری دارند. به طور مثال حافظ در غزل عرفانی بسیار عالی شعر می سراید: مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو فردوسی در حماسه سرایی گوی سبقت را ربوده است: که گفتت برو دست رستم ببند نبندد مرا دست چرخ بلند سعدی در پند و موعظه اوج می گیرد: هر دم از عمر می رود نفسی چون نگه می کنی نمانده بسی برگ عیشی به گور خویش فرست کس نیارد زپس تو پیش فرست و مولوی در تمثیل عرفانی چیره دست است: بشنو از نی چون حکایت می کند وزجدایی ها شکایت می کند از نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا که گویم شرح درد اشتیاق از این چند نمونه شعر شاعران حکیم و زبردست فارسی زبان به خوبی می توان فهمید که هر شاعر در یک بعد و در یک میدان گوی سبقت را ربوده و بر دیگران برتری یافته است به همین جهت, مقایسه هیچ یک با دیگری درست نیست و نمی توان گفت: حافظ برتر از فردوسی یا سعدی بهتر از مولوی می سراید و هم از این رو است که وقتی از امیرمؤمنان )علیه السلام( می پرسند: بهترین و بالاترین شاعر عرب کیست؟ می فرماید: انّ القوم لم یَجروا فی حَلبَةٍ تُعرَفُ الغایَةُ عِندَ قَصَبتَها فانْ کانَ وَلا بُدَّ فالمَلِکُ الضِّلیلُ راستی که این شاعران در یک میدان اسب نتاخته اند تا معلوم شود کدام یک گوی سبقت ربوده اند. اگر ناچار باید اظهار نظری کرد, پادشاه تبه کار \امرؤالقیس که ملک الشعرای عرب بود [بر دیگران مقدم است .2 بنابراین می توان نتیجه گرفت برای هماوردی میان صاحبان سخن و یا شاعران لازم است در میدانی همچون قرآن, وارد شوند و متنی آماده کنند که بیانگر حقایق و اسرار جهان هستی, اخلاق, احکام و تاریخ باشد و با نظم و آهنگ موزون ارائه شود. در این صورت برای هر داور با انصاف و صاحب فن بدون تعصب, تفاوت دو متن مشهود و محسوس خواهد بود. در این باره به چند نمونه که ادعای هماوردی داشته اند اشاره می شود: در سال 2191 میلادی چاپخانه ای انگلیسی - آمریکایی در بولاق مصر, در نقد و ردّ اعجاز قرآن نشریه ای منتشر و در آن ادعا کرد که سوره حمد از بلاغت کامل برخوردار نیست و در آن مطالب تکراری وجود دارد و می توان نه تنها همانند این سوره, بلکه بهتر از آن را آورد. در این نشریه چنین آمده است: چه نیکوست سخن برخی از منکران اعجاز قرآن که گفته اند: اگر مؤلف قرآن به جای سوره حمد گفته بود: الحمد للرحمن ربّ الاکوان الملک الدیّان لک العبادة و بک المستعان اهدنا صراط الایمان با کمال اختصار مطلب را ادا کرده, در عین حال, همه محتوای سوره حمد را گردآورده, از ضعف تألیف و مطالب زاید رهایی یافته و از قافیه های پست, مانند رحیم و نستعین خارج شده بود .3 نخست باید یادآور شویم که آیه شریف بسم اللَّه الرحمن الرحیم بدون هیچ اختلاف نظری یکی از آیات سوره حمد است و در آن نکات بسیار شگرف و مهمی وجود دارد و نویسنده مقاله حسن الایجاز از آن غفلت کرده و به آن نپرداخته است. ما از آن صرف نظر می کنیم و به بررسی آیات دیگر می پردازیم. 1. در جمله اول تنها هنر نویسنده تبدیل واژه للَّه به الرحمن است به توهّم آنکه نیازی به ذکر اللَّه نیست و با گذاردن واژه الرحمن به جای واژه للَّه رعایت اختصار شده است و همه آن مطالبی که واژه اللَّه و واژه های الرحمن و الرحیم در آیه سوم بر آن دلالت می کند, در این تعبیر کوتاه گنجانده می شود در حالی که با این تبدیل, نکاتی از دست رفته است: نخست آنکه آیه در صدد است بیان اختصاص همه ستایش ها به خداوند است و علاوه بر آن, دلیل و علت آن ستایش ها را نیز بیان می کند و بر این اساس, ضرورت دارد که هم واژه اللَّه مطرح شود و هم در ادامه, رحمن و رحیم به عنوان دو وصف خداوند در این مقام ذکر شود. از سوی دیگر, کسانی که به ستایش موجودی می پردازند, یا به سبب کمال ها و امتیازهای شخصی آن موجود است, یا برای سپاسگزاری از نعمت هایی است که به آنان داده یا به امید نعمت ها و موهبت ها و یا از ترس مجازات های آینده او است و واژه اللَّه به انگیزه نخست اشاره دارد. رب العالمین دومین انگیزه, الرحمن الرحیم انگیزه سوم و مالک یوم الدین انگیزه چهارم را مد نظر دارد با این بیان, این آیات متذکر می شوند که با هر انگیزه و علتی که انسان بخواهد موجودی را ستایش کند, باید خدا را ستایش کند و همه ستایش ها به خدا اختصاص دهد. با این بیان, ارتباط مستحکم این آیه با آیات بعدی نیز روشن می شود در صورتی که با تبدیل واژه اللَّه به الرحمن, ارتباط روشنی بین جمله الحمد للرحمن و عبارت رب! الاکوان وجود ندارد. 2. در قسمت دوم نیز نویسنده فقط کلمه العالمین را به الاکوان تبدیل کرده است. خواننده بصیر با اندکی تأمل درمی یابد که بین وصف رب العالمین با جمله الحمدللَّه و وصف الرحمن الرحیم تناسب کامل وجود دارد. به علاوه, واژه العالمین بر وجود عوالم متعدد و موجودات دارای شعور دلالت دارد که از واژه اکوان استفاده نمی شود. 3. الرحمن الرحیم نویسنده حسن الایجاز چنین پنداشته است که تعبیر الحمد للرحمن مفاد الرحمن الرحیم را در بردارد غافل از آنکه رحمن بر سعه رحمت الهی و شمول آن نسبت به همه انسان ها یا موجودات دلالت دارد و رحیم , رحمت دایمی و جاودانه خداوند را که ویژه نیکوکاران است بیان می کند و از سوی دیگر, با واژه رحیم )رحمت خاصه( زمینه مطرح شدن وصف مالک یوم الدین را فراهم می سازد و از این رو حتی با وجود این دو وصف در آیه اول بسم اللَّه الرحمن الرحیم تکرار آن دو وصف, در اینجا ضرورت داشته است. 4. در ادامه, نویسنده به نظر خود خواسته است وصف مالک یوم الدین را با کلماتی کوتاه تر ادا کند از این رو, واژه الملک الدّیّان را به جای آن گذارده ولی در اثر این تبدیل, نکات مهمی از دست رفته است توضیح آن که این سوره در صدد تعلیم و تلقین اصول معارف الهی به انسان است. در آیات قبل با ذکر اسم خاص, یعنی عَلَم شخصی خدا )اللَّه( و سه صفت از اوصاف او, به معرفی اولین اصل اعتقادی یعنی توحید پرداخته است و از اختصاص ستایش ها به خداوند سخن به میان آورده است. آیه مالک یوم الدین دومین اصل, یعنی معاد را مطرح و در آیات بعد, ضمن نتیجه گیری از آیات قبل, مسأله نبوت را که سومین اصل اعتقادی اسلام است بیان می کند ولی تعبیر الملک الدیان صرفاً دو صفت دیگر از اوصاف خدا را یادآور می شود رابطه این آیه با آیه بعد, نیز نکته مهمی است که باید به آن توجه شود. مالکیت انحصاری خداوند نسبت به روز جزا, زمینه را فراهم می سازد که بنده, عبادت را تنها برای خدا انجام دهد و در این مسیر, فقط از او کمک بخواهد و سر تسلیم در پیشگاه خدا فرود اورد. 5. نویسنده به جای آیه شریف ایاک نعبد و ایاک نستعین , جمله لک العبادة و بک المستعان را گذارده است. نه تنها مختصرتر از آیه شریف نیست, بلکه یک حرف بیشتر دارد. نکات دیگری در باب جمع آوردن نعبد و نستعین و تکرار ایاک وجود دارد که در کتاب های تفسیری به آن پرداخته شده و از آن صرف نظر می شود. 6. جمله اهدنا صراط الایمان که به جای اهدنا الصراط المستقیم گذارده شده نیز در مقایسه, از محتوای کمتری برخوردار است. علاوه بر اینکه الصراط المستقیم نسبت به صراط الایمان فراگیرتر است. نویسنده, از همانند آوری ادامه آیات خودداری کرده است و چنان پنداشته که تعبیر صراط الایمان در بردارنده مفاد آیه بعد است در صورتی که در آیات بعد, قدم به قدم سالک و بنده را به سوی خدا و مسیر درست وصول به قرب الهی رهنمون می شود به علاوه از جهت تربیتی ارائه الگو و اسوه و هشدار دادن نسبت به الگوهای انحرافی و مسیرهای نادرست, نقش چشم گیری در تعلیم و تربیت و رشد و پیشرفت فرد دارد و این نکات تنها با عبارت اهدنا صراط الایمان به هیچ وجه تأمین نمی شود.4 گفتنی است از صدر اسلام تاکنون, نمونه های فراوانی از عبارت های مشابه آیات قرآن ساخته و پرداخت شده است که در نگاه مردم با ذوق و خردمندان صاحب سخن, نقص و ضعف آن بسیار مشهود و محسوس است. چنان که در برابر آیه شریفه وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ 5 گفته شده است قَتلُ البعضِ احیاءٌ لِلْجَمیع !! اَکثروا القتلَ لیَقِلُّ القتل !!6 و یا در برابر آیه شریفه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ .7 برخی گفته اند: یا ایها العاقلون لا تقتلوا الذین یلونکم من المخالفین و لیجدوا فیکم رحمة و الانسانیة و اعلمو اَنَّ اللَّه مع العادلین !! بنا بر آنچه گفته شد قرآن تنها با اسلوب لفظی خود تحدی نمی کند بلکه سبک خاص قرآن در بیان حقایق و واقعیت ها, محدود در وزن و قافیه خاص نیست در حالی که زیبایی های نظم و نثر و بدایع و لطایف را در خود داراست, این ویژگی قرآن در سطح عالی, در سایر کتاب های بشری و حتی کتاب های آسمانی دیده نمی شود. به طوری که خود پیامبر که حامل وحی است همانند آن را نیاورده است و حتی کلمات و احادیث قدسی خداوند متعال نیز با آیات قرآن متفاوت است.8 ---------------------- پی نوشت ها: 1 ر. ک: سبحانی , جعفر, الهیات , ج 2, ص 541 طبع دوم مطهری , مرتضی , مجموعه آثار, ج 2, ص 521. 2 رضی موسوی, شریف محمد, همان, حکمت 554. 3 ظاهر, نصیرالدین حسن, الایجاز فی ابطال الاعجاز, چ 1, الامریکانیة مصر)بولاق(, المطبعة الانکلیزیة, 2191. 4 برای پی بردن به نکات دیگری که در آخرین آیه سوره نهفته است به تفاسیر سوره حمد و کتب سرّ الصلوة رجوع کنید. 5 بقره )2(, آیه 971. 6 ر.ک: معرفت, محمدهادی, التمهید, ج 5, ص 06. 7 توبه )9(, آیه 23. 8 ر.ک: الف. طباطبائی, محمد حسین, قرآن در اسلام, ص 811 ب. خویی, ابوالقاسم, ترجمه البیان, بخش اعجاز قرآن ج. سیوطی, الاتقان, ج 1, ص 273. کلمات کلیدی : تحدی قرآن
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:37 عصر
سوال :دلیل و مدرک بلند شدن هنگام شنیدن نام مبارک امام زمان )عج( چیست؟ پاسخ :احترام حضرت بقیةالله به شکلی ویژه انجام می شود و آن برخاستن هنگام شنیدن لقب مخصوص آن بزرگوار )قائم (است. روزی دعبل خزاعی, شاعر معروف اهل بیت, خدمت امام رضا)علیه السلام( رسید و اشعاری درباره معصومان قرائت کرد. وقتی به ابیات ویژه امام زمان)علیه السلام( رسید, حضرت امام رضا)علیه السلام( بی درنگ دست بر سر نهاد به احترام از جای برخاست و فرمود: ای خزاعی, بدان که روح القدس این ابیات را بر زبانت جاری ساخته است. بر اساس روایتی دیگر, آن حضرت به دعبل فرمود: خداوند دیدنش را روزی ات سازد و با او محشورت گرداند... )1( در خصوص این احترام ویژه نکته لازم به ذکر است: 1. عالم فرزانه شیعی میرزا حسین نوری می نویسد: براساس نقل برخی از دانشمندان, روزی در مجلس امام صادق)علیه السلام( نام مبارک حضرت مهدی)علیه السلام( برده شد و امام صادق)علیه السلام(, به جهت تعظیم و احترام, از جا برخاست.)2( 2. درباره قیام )ایستادن(, به هنگام ذکر نام قائم , مطالبی ذکر کرده اند, از جمله این که این احترام موجب توجه خاص آن امام به قیام کننده می شود. ولی حکمت اجتماعی و اقدامی آن نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد. آمادگی افراد, در هر آن, برای قیام و مبارزه و جهاد, در راه تحکیم عدالت جهانی ,و حفظ حقوق انسان ها واجد اهمیتی به سز است. شیعه منتظر - بلکه هر مسلمان - در عصر غیبت, باید همواره دارای چنین هدفی باشد, و در راه تحقق آن, به وسایل گوناگون بکوشد, و تا آن جا این آمادگی را داشته باشد و ابراز دارد که هر گاه نام پیشوای قیام )قائم(, ذکر می شود به پاخیزد, و آمادگیِ همه جانبه خویش را نشان دهد, و این آمادگی را, همیشه, به خود و دیگران تلقین و در خود و دیگران تحکیم کند.)3( 3. آیت الله سید محمود طالقانی در این باره می نویسد: این دستور قیام, شاید برای احترام نباشد, والاّ باید برای خدا و رسول و اولیای مکرم دیگر هم به قیام احترام کرد, بلکه دستور آمادگی و فراهم کردن مقدمات نهضت جهانی, و در صف ایستادن, برای پشتیبانی این حقیقت است. کوچکترین اثر بدبینی, بی رغبتی به خدمات اجتماعی و دلسردی از اقدام به کارهای عام المنفعه و نیکو است. پس توجه دادن مردم به آینده درخشان و دولت حق و نوید دادن به اجرای کاملِ عدالت اجتماعی و تأسیس حکومت اسلام و ظهور یک شخصیتِ خداساخته و بارز که مؤسس و سرپرست آن حکومت و دولت است, از تعالیم مؤسسان ادیان است و در مکتب تشیع, که مکتب حق اسلام و حافظ اصلی معنویات آن است, جزءِ عقیده قرار داده شده, و پیروان خود را به انتظار چنین روزی ترغیب نموده, و حتی انتظار ظهور را از عبادات دانسته اند, تا مسلمانان حق پرست, در اثر ظلم و تعدی زمامداران خودپرست و تسلط دولت های باطل و تحولات اجتماعی بزرگ و حکومت ملل ماده پرست, اعم از شرقی و غربی, خود را نبازند و دل قوی دارند و جمعیت را آماده کنند. و همین عقیده است که هنوز مسلمانان را امیدوار و فعال نگاه داشته است. این همه فشار و مصیبت, از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموی تا جنگ های صلیبی و حمله مغول و اختناق و تعدیهای دولت های استعماری, بر سر هر ملتی وارد می آمد, خاکسترش هم به باد فنا رفته بود. ولی دینی که پیشوایان حق آن, دستور می دهند که چون اسم صریح قائم , مؤسس دولت حقه اسلام, برده می شود, به پا بایستید, و آمادگی خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنید, و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید, هیچ وقت نخواهد مرد...)4( پی نوشت: 1( منتخب الاثر, ص 505. 2( النجم الثاقب, ص 444. 3( محمد رضا حکیمی, خورشید مغرب, ص 462. 4( مجله مجموعه حکمت, شماره 1 و 2, سال 3. کلمات کلیدی : نام مبارک امام زمان-ایستادن
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:35 عصر
|
|
|
|