|
|
|
ایمانِ کسی برای خدا خالص نمی شود، تا آن که خداوند، نزدش از خودش، پدرش، مادرش ، فرزندانش، خانواده اش و هر آنچه از مردم دارد، محبوب تر باشد . [امام صادق علیه السلام]
سوال :چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم؟ پاسخ :هر کدام از ما در حکم جماعتی هستیم که به امامت یک نفر کار می کند. امام این جماعت در دنیا, درون ما است که یا عقل است یا خیال یا وهم است و یا عشق, بالاخره هر کسی امام جماعت خود را می شناسد, شؤون مادون و اعضا و جوارح زیر دست, همه به امامت او کار می کنند یعنی اگر کسی ان شاء الله انسان سالم و سالکی بود, همه قوای درون و بیرونش به امامت عقل او کار می کند. انسان عاقل قوای درون و رفتار و گفتار و نوشتار بیرونی را عاقلانه تدبیر و تنظیم می کند. ما اگر خواستیم ببینیم در درون مان امام جماعت عقل است یا هوای نفس, از اعمال و رفتار و اقوال مان باید بفهمیم. یعنی گفتار انسان, رفتار انسان, نوشتار انسان, سیره و سنت انسان شاهد امامی است که در محراب درون او نهادینه شده است. ما از کجا می فهمیم فلان شخص آدم خوبی است؟ می بینیم حرفِ خوب می زند, کارِ خوب می کند, حرفش با کارش مطابقت دارد. بدِ کسی را نمی خواهد. ظاهر و باطنش یکی است. همه اعمال او را جمع بندی می کنیم و می گوییم همه این ها نشانه آن است که در درون او نوری وجود دارد. اما اگر کسی کار بدی کرد و دروغ گفت و عشوه ای کرد و رشوه ای برد و اختلاس کرد, نشانه آن است که در دورن او خائنی امام شده است. پس اگر اعضا و جوارح سالم بود, این ها مأمومان آن امام اند که رو به قبله نماز خوانده است. اگر اعضا و جوارح به فساد آلوده شدند, مأمومان امامی هستند که پشت به قبله دارد.کسی که درنده خو است در قیامت به صورت سگ در می آید و اعضا و جوارح او شهادت می دهد که او موجودی درنده است. آدم پر طمع به صورت موش در می آید و لازم نیست اعضا و جوارح او حرف بزنند.به هر حال, بعضی ها مختالانه زندگی می کنند نه عاقلانه. در قرآن آمده است: إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ سوره لقمان)13(: آیه 81.. مختال و متخیل یعنی کسی که با خیال زندگی می کند. کسی که با خیال زندگی می کند نه با عقل, محبوب خدا نیست. همین ارزش های اعتباری زود گذر, همین من و ماهای زود گذر, این ها خیالبافی است. اگر خدای ناکرده کسی سرگرم این گونه مسائل بود و خود را به غیر خدا مشغول کرد, مختال است. آدم مختال آن است که زندگی عاقلانه و نماز عاقلانه ندارد. نماز عاقلانه را کسی انجام می دهد که در بیرون نماز قوای خود را تطهیر کرده باشد. حرف ها, خواندنی, و گفتار ناروا سبب می شود ما زندگی و در نتیجه نماز عاقلانه نداشته باشیم. اگر انسان سعی کند در تمام لحظات زندگی مراقب اعضا و جوارح و اندیشه های خود باشد که خلافی از آن ها سر نزند, قطعاً با حضور قلب بیش تری نماز می گزارد زیرا حضور قلب چند دقیقه ای در نماز عصاره و خلاصه حفظ حضور قلب در محضر خدا در تمام ساعات زندگی است. کسی که هر لحظه خود را در محضر خدا می بیند , به راحتی و با حضور قلب کامل به نماز می ایستد اما آن که در طول شب و روز به فکر همه چیز هست مگر خدا, قطعاً نمی تواند در نماز حضور قلب داشته باشد کلمات کلیدی : حضور قلب در نماز
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 2:0 عصر
سوال :مگر فرشتگان از مجردات نیستند و همیشه دریک حد باقی نمی مانند, پس چرا برخی از آن ها مانند فطرس خطا کردند؟ پاسخ :فرشته ها البته یکسان نیستند. فرشتگان حامل عرش و حامل وحی مقامی والا دارند: وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ سوره صافات)73(: آیه 461. فرشتگان حامل وحی معصومند زیرا در قرآن کریم آمده است: لا یَعْصُونَ اللَّهَ سوره تحریم)66(: آیه 6. این گروه تکامل هم ندارند. البته این که تمام فرشته ها از یک سنخ باشند یا هیچ فرشته ای شبیه انسان دارای نفس مستکمله نباشد, مشخص نیست و هیچ دلیلی نداریم. جریان فطرس هم به اثبات نیاز دارد زیرا فطرس واژه ای یونانی است و در دعای سوم شعبان هم فرشته خوانده نشده است. عبارت دعا این است: و عاذ فطرس بمهده . از سوی دیگر, سند این دعا هم باید تحقیق شود و میزان اعتبارش به دست آید. چنانچه درستی سند و فرشته بودن فطرس هر دو اثبات شود, این امر با آیه فوق مزاحم نیست زیرا امکان دارد فطرس از فرشتگان زمینی به شمار آید و با فرشتگان آسمانی یا اخروی تفاوت داشته باشد. کلمات کلیدی : خطا و گناه فرشتگان
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 2:0 عصر
سوال :آیا این گفته حضرت علی)علیه السلام( در بیان وهن عقول زنان است که فرمودند: ایّاک و مشورة النساء فانَّ رأیهنّ الی اَفنٍ و عزمهنّ الی وهن نهج البلاغه, نامه 13. پاسخ :بپرهیز از مشورت با زنان که رأی آنان ناقص و تصمیم آنان سست است. وکلاً چنین مسئله ای شامل حال تمام زنان اعم از تحصیل کرده و تحصیل نکرده است؟!چنین تعبیر هایی به لحاظ غلبه خارجی موضوع در زمان بیان آن است. یعنی در آن زمان این صنف گرانقدر )یعنی زنان( از تعلیم و تربیت صحیح محروم بوده اند در صورتی که اگر شرایط درست برای فراگیری آن ها در صحنه تعلیم و تربیت فراهم شود اگر غلبه بر عکس نشود لااقل غلبه با مردان نخواهد بود تا منشأء نکوهش گردد.یعنی اگر زنان در پرتو تعلیم صحیح و تربیت وزین پرورش یابند و چون مردان بیاندیشند و چون رجال تعقّل و تدبّر داشته باشند تمایزی از این جهت با مردها ندارند و اگر گاهی تفاوت دیده شود, همانند تفاوتی است که در این مورد بین خود مردها نیز مشهود است.مثلاً اگر زنان مستعد به حوزه ها و دانشگاه های علمی راه یابند و همانند مردان به فراگیری علوم بپردازند و در دروس مشترک آگاهی کامل یابند دیگر نمی توان گفت روایاتی که در نکوهش زنان آمده و احادیثی که در پرهیز از مشورت با آن ها وارد شده و دلایلی که در نارسایی عقول آنان رسیده اطلاق دارد و هیچگونه استثنایی نسبت به زنان دانشمند و محقق ندارد, بلکه قطعاً این گونه زنان, مستثنی خواهند بود و زنها در این زمینه تمایزی با مردها ندارند. )73 - 63( کلمات کلیدی : عقول زنان -نقص عقل زن
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:59 عصر
سوال :درباره جن قدری توضیح دهید.
پاسخ :جن ها موجوداتی هستند که مسلمان و کافر دارند. استاد ما مرحوم علامه طباطبایی از بعضی اشخاصی که با این مسائل مأنوس بودند, چنان نقل می کردند که یکی از جنیان گفته بود در گروه ما سُنّی وجود ندارد زیرا هنوز بین ما اشخاصی هستند که ماجرای غدیر را درک کرده و در آن صحنه حاضر بوده اند. سطح درک اینها از انسان بسیار کمتر است ولی تحرکشان بیش تر می نماید. هنوز نقل نشده که آن ها پیامبر داشته باشند امت پیامبر ما هستند. بسیاری از جنیان درخدمت انسانند و مزاحم نیستند. هراس از جن و جن زدگی نیز درست نیست. در میان آن ها, مردان و زنان بزرگی دیده می شود ولی به مقام نبوت و امامت نمی رسند. کلمات کلیدی : جن
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:55 عصر
سوال :نماز خواندن بهتر است یا اختراعات ادیسون؟
پاسخ :نماز که پیوند خلق و خالق و ستون دین است با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. اختراعات و عبادات از دو سنخ جداگانه اند که نمی شود آن ها را با هم سنجید. اگر کسی به مبدأ و معاد معتقد باشد مثل همین جناب ادیسون که بالاخره مسیحی و به خدا معتقد بوده است, چنین کسی مطابق دین خودش اگر کاری کرده که رضای خداوند را در نظر داشته اجرش محفوظ و در آخرت مأجور است.نماز سرچشمه تمام خوبی ها است و به هیچ وجه قابل مقایسه با اختراعات نیست. به برکت نماز است که بقیه اعمال ما مورد قبول واقع می شود. اَوَّل ما یُحاسَبُ بِهِ العَبْد الصّلوة اِن قُبِلتْ قُبِل ما سِواها. الاصول الکافی, ج 3, ص 862. هیچ جایگزینی برای نماز نمی توان یافت که برکات نماز را داشته باشد. کلمات کلیدی : اختراعات ادیسون-نماز
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:53 عصر
سوال :محلی را به نام خانقاه برگزیده اند و خانقاه را هم ردیف و حتی مثل مسجد می دانند آیا در قرآن اسمی از خانقاه آمده است؟ پاسخ :خانقاه یکی از بدعت های صوفیه است. ما در اسلام برای عبادت مسجد داریم . صوفیه به دلیل عقاید و رفتار اختراعی و بدعت گونه خود، از مسجد کناره گرفتند و ناچار شدند مکانی را به نام خانقاه برای ذکر و عبادت برگزینند. خانقاه از آن جهت که در مقابل مسجد مطرح شد و باعث دوری عده ای از مسلمانان از مسجد و فرقه گرایی شد ، کار درستی نبود. ما در قرآن کریم و در مجموعه آموزه های اسلام، مکانی تعریف شده برای عبادت به نام خانقاه نداریم. کلمات کلیدی : خانقاه صوفیه
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:47 عصر
سوال :آیه صدو هفتاد و دوم سوره اعراف که معروف به آیه ذرّ است: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی را توضیح دهید. پاسخ :این آیه از نشئه ای سخن می گوید که انسان در آن نشئه به ربوبیت خدا و عبودیت خود آگاه شد و پیمان بست و تعهد سپرد: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی فرمود ما در نشئه ای انسان ها راگواه خودشان قرار دادیم. نفسشان را به خودشان نشان دادیم و آن ها به ربوبیت خدا و عبودیت خود اعتراف کردند. این کار را انجام دادیم تا در قیامت که روز حساب است, کسی بهانه نیاورد و نگوید من در محیط غیر مذهبی تربیت شدم و سنت های قومی در من اثر گذاشت: أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ سوره اعراف)7(: آیه 271. به این ترتیب, بهانه های سیاسی, جغرافیایی, قومی و نژادی بی تأثیر خواهد بود. خداوند فرمود شما در آن نشئه به حقیقت خود پی بردید که شما عبد خدایید و خدا رب شما است. آن نشئه, نشئه تاریخی نیست که شما بگویید فراموش کردیم. الان هم با شما هست و خواهد بود. و اذ یعنی واذکر به یاد آن صحنه باش یعنی اگر الان هم تفکر کنید, آن صحنه را به یاد می آورید, این گونه نیست که عالم دیگری باشد و از یاد شما رفته باشد تا بگویید یادمان نیست. این مطلب را خدای سبحان در سوره اعراف مدلل کرد و فرمود: دلیل این کار آن است که هیچ کس در قیامت بهانه نیاورد. اصل توحید و نبوت و وحی و شریعت در درون هر کسی پیش بینی شده است: أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ مبادا در قیامت کسی بگوید ما وارث سنتی باطل بودیم و در محیط بد تربیت شدیم .این صحنه کجا است؟ این صحنه, پشت صحنه نعمت است. نعمت یا نعمت جوانی است یا علم است یا مال است یا زیبایی است. اگر انسان الاهی باشد, این نعمت ها برایش مانند یک شیشه شفاف است که از پشت آن, همه حقایق را می بیند و اگر غیر الاهی باشد, این نعمت ها برایش مانند پرده ای است که نمی توان پشت آن را دید. فرد باید این پرده را بالا بزند تا حقایق را ببیند. تفاوت عارف با بقیه مردم در همین است. عارف در یک اتاق شیشه ای زندگی می کند و تمام حقایق بالا و پائین و جلو و عقب و راست و چپ عالم را آشکارا می بیند ولی بقیه نه. تمام این نعمت ها برای ما که غافلیم پرده است برای مثال سلامت برای ما پرده است. همین که این پرده در اثر بیماری پاره شود, می گوییم: یا الله همین که جوانی به پیری گرایید, می گوییم: یا الله وقتی از مقامی عزل شدیم, ندای یا الله مان بالا می رود. فرق غافل و عاقل همین است. عاقل اگر جوان باشد, عالم باشد, پولدار باشد, همه این ها برایش شیشه است یعنی می داند این ها را خداوند عطا کرده وامانت است. بدین سبب مغرورانه زندگی نمی کند. و جوانی و علم و مال و مقام خود را به جا مصرف می کند.غافل به عکس است. جوان غافل وقتی پیر شد, پرده غفلت جوانی اش کنار می رود و به فکر قضای نمازهای خود می افتد. وقتی تندرستی اش به بیماری تبدیل شد, أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ سوره نمل)72(: آیه 26. می خواند. ذات اقدس اله در درون همه ما شیشه شفافی گذاشته است که گردو غبار غفلت و گناه روی آن را می پوشاند و در اثر طول زمان و غفلت مدام به پرده و حجاب تبدیل می شود. انسان نه می تواند از فقر خود چشم پوشد و نه از نیازش به غنی. ما فقیریم. تنها کسی که می تواند نیازمان را برآورد, غنی با لذّات است. اگر سفینه فضایی در کره ماه گرفتار مشکلی شود, سرنشینانش به چه کسی متوسل می شوند؟ مسلماً به قدرتی که فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ سوره زخرف)34(: آیه 48. است, متوسل می شوند.در ادبیات عرفانی معشوق را دلارام می گویند, یعنی چیزی یا کسی که دل انسان, با رسیدن به آن, آرام می شود و قرار می گیرد. اول, جوانی معشوق انسان است ولی بعد می فهمد چنین نیست. بعد مقام, بعد مال و مانند این ها. انسان این امور را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد و به تدریج در می یابد هیچ یک از آن ها نمی تواند برای او آرامش به ارمغان آورد. تمام این موارد واسطه و نردبان صعودند نه دلارام. برای این که بفهمیم به معشوق رسیده ایم یا نه, باید ببینیم آرام شده ایم یا نه. اگر در سوره مبارکه رعد آمده است أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ سوره رعد)21(: آیه 82. برای همین است.این طمأنینه در عربی همان است که در فارسی به آن دلارام می گوییم. این دل در اختیار خود ما است و همه می دانیم با چه چیز آرامش می یابد.اینکه انسان بعد از به دست آوردن مدرک, پول, همسر و مانند این ها آرام نمی شود, دلیل بر این است که آن ها معشوق او نیستند. معشوق حقیقی ذات اقدس اله است. به هر حال, در درون انسان همه چیز هست. اگر گاهی نسیمی نشاط آور بر شما وزید و لحظاتی نشاط یافتید, بدانید قلب کسی را خوشحال کرده اید و اثر آن خوشحالی به صورت نسیم بهشتی بر شما وزیده است. اگر نیشی زدید یا غیبتی کردید یا کسی را رنجاندید, این به شکل نسیمی جهنمی بر شما می وزد و می بینید مضطرب یا غمگین شده اید. اگر انسان مراقبه و محاسبه داشته باشد و هر روز این شیشه درونی را گردگیری کند, همیشه شفاف می ماند و گرنه این گردها زیاد و به حجابی ضخیم تبدیل می شود. پس این آیه شریفه می گوید: هر روز به یاد صحنه اقرار باشید. کلمات کلیدی : عالم ذر قالُوا بَلی
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:47 عصر
سوال :حدیث کساء چیست؟ برای چه نازل شده؟ شان نزول آن چیست؟ آیا دعای معتبری است, سند آن چیست؟ برای چله گرفتن مجرب است حقیقت دارد و به کدام ائمه)ع( منسوب است, لطفا توضیح دهید؟ پاسخ :حدیث کساء را برای اولین بار در منابعی که موجود است مرحوم شیخ عبدالله بحرانی در عوالم نقل کرده است و می گوید من این حدیث را به خط مرحوم سید هاشم صاحب تفسیر برهان یافتم که ایشان از استادش سید ماجد بحران نقل می کند و سلسله سندی را برای این حدیث تا جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده که جابر می گوید حضرت فاطمه)س( این حدیث را برای من نقل فرمود. از آن جا که این روایت در کتب قدمای اصحاب موجود نیست این حدیث از نظر سندی قوی محسوب نمی شود لکن بر مبنای قاعده معروف بین فقها )تسامح در ادله سنن( در احادیث مربوط به مستحبات و آداب و سنن دقت سندی زیاد لازم نیست. بنابراین خواندن این گونه ادعیه حتی اگر سندش ضعیف باشد و دارای سند متصل به معصوم نباشد به امید درک ثواب آن بلا اشکال است. البته در صورتی که در متن دعا و یا حدیث چیزی مخالف با مسلمات نباشد در برخی موارد ممکن است مضمون دعا و حدیث به گونه ای است که صدور آن از معصوم قوت می یابد که حدیث کساء از آن جمله است. در هر صورت خواندن حدیث کساء بر اساس آن چه گفته شده بلا اشکال است و از سوی برخی بزرگان سفارش به خواندن آن شده است. در خصوص چهل مرتبه خواندن آن در خود روایت چیزی وارد نشده. سند آن هم همان گونه که گفته شد به حضرت فاطمه زهرا)س( می رسد که ایشان ما وقع جریان کساء را که مربوط به پیامبر)ص( و خمسه طیبه می شود را برای جابر نقل می کنند. کلمات کلیدی : حدیث کساء عبدالله بحرانی
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:45 عصر
سوال :قمر در عقرب چه زمانهایی است؟ آیا در هنگام قمر در عقرب , خطبه ازدواج خواندن مکروه است یا آمیزش و یا هر دو ؟ پاسخ :ماه در گردش خود بر دور زمین ، مداری دارد که این مدار به برج هایی تقسیم شده و در هر زمان ماه در یکی از این مناطق قرار می گیرد. یکی از این مناطق برج عقرب )یکی از صورت های فلکی ( است . برای تشخیص این موقعیت باید به تقویم های نجومی مراجعه کنید. به نظر می رسد مقصود از کراهت ازدواج در این ایام خصوص آمیزش باشد. البته یافتن فلسفه این توصیه نیازمند زمان و تحقیقات بیشتری است ; ولی به اجمال می توان گفت ممکن است در زمان قرار گرفتن قمر در برج عقرب ، تشعشعاتی از ماه ساطع گردد که برای نطفه و جنین مضر باشد. کلمات کلیدی : قمر در عقرب انجام کار در قمر در عقرب
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:44 عصر
سوال :با توجه به آیه شریفه لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ آیا تمام علوم بشری )مانند ریاضی, فیزیک, طب و ...(>R/<در قرآن موجود است؟ پاسخ :رطب و یابس در کتاب خدای سبحان, قرآن کریم را کتاب مبین معرفی می کند: قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ .1 و در جای دیگر می فرماید: لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ 2 یعنی, هیچ تر و خشکی نیست, مگر آنکه در کتاب مبین آمده است. بنا بر گفته برخی مفسران, مقصود از رطب و یابس - به قرینه قبل و بعد آیه - علم همه اشیا است چنان که در آیه دیگر می فرماید: ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ ءٍ 3 یعنی, هیچ چیزی در کتاب الهی فروگذار نشده است. در حالی که بسیاری از علوم و دانش ها مانند ریاضی, فیزیک, پزشکی, مکانیک و... در ظاهر الفاظ قرآن دیده نمی شود. درباره چگونگی سازگاری با اینگونه آیات, احتمالات و دیدگاه های چندی وجود دارد: 1. منظور از کتاب مبین در آیه 95 سوره انعام , علم الهی یا لوح محفوظ است و کتاب در آیه 83 همان سوره اجل است, نه قرآن مجید. در بعضی از روایات نیز کتاب مبین به امام مبین معنا شده است.4 2. منظور از کتاب همین قرآن, به لحاظ باطن والای آن است که ام الکتاب می باشد زیرا همه حقایق در آن نهفته است و انسان کامل به آن دسترسی دارد. 3. منظور از کتاب قرآن است و در مراتب مختلف آن, همه امور دین و دنیا وجود دارد. 4. منظور از کتاب همین قرآن - در همه مراتب آن - است لیکن مراد از همه چیز, اصول و کلیاتی است که بر اساس آن, دانش ها و معارف مختلف را می توان بنیان نهاد و رشته ها و انگاره های گوناگون علمی را تولید کرد. 5. منظور از کتاب, قرآن در همه مراتب آن است لیکن مراد از همه چیز, جامع بودن قرآن نسبت به تمامی معارف و دستوراتی است که در جهت هدایت بشر و نیل به سعادت او مؤثر است. این مجموعه مشتمل بر عقاید, جهان بینی, آموزه های اخلاقی و دستورات عملی جامعی در حوزه روابط چهارگانه انسان )رابطه با خدا, دیگران, خود و جهان( است. علامه طباطبایی همین دیدگاه را اختیار کرده و در ذیل آیه وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ 5 می نویسد: ظاهراً مراد از کل شی ء هر چیزی است که به هدایت مربوط باشد. هر چه که مردم در مورد مبدأ, معاد, اخلاق فاضله, شریعت های الهی, قصص و موعظه ها احتیاج دارند, قرآن به آن هدایت و بیان کرده است و ما از ظاهر قرآن و مقاصد آن, همین مطلب را متوجه می شویم. اما در روایات نقل شده است که در قرآن, علم گذشته و آینده, تا قیامت موجود است. اگر این روایات صحیح باشد, منظور از تبیان اعم از دلالت لفظی است. پس شاید اشاراتی از غیر طریق دلالت لفظی دارد و اسراری را کشف می کند که فهم عرفی, به آنها راهی ندارد .6 بنابراین اگرچه علامه طباطبایی قرآن را بیانگر هر چیزی که به هدایت مربوط می شود, دانسته است اما گستردگی دانش های قابل استخراج از قرآن را نفی نکرده است. درباره گستردگی و جامعیت قرآن, می توان دیدگاه های دانشمندان را به سه گروه تقسیم بندی کرد: 1. دیدگاه حداکثری که به گستردگی قرآن در همه علوم و روش ها معتقد است. این گروه از طرفداران جامعیت قرآن, قرآن را دربردارنده همه علوم نخستین و واپسین می دانند. در نگاه آنان, قرآن همه مسائل جزئی و کلی و حتّی بسیاری دیگر از موضوعات مانند شیمی, فیزیک و... را شامل می شود. اینان قرآن را جامع مسائلی می دانند که بیانگر قوانین علوم نظری و تجربی است7. اسکندرانی و طنطاوی و ملامحسن فیض کاشانی و ابن کثیر در شمار این گروه جای دارند8. فیض کاشانی, پس از آن که دانش انسان را به دو نوع جزئی و کلی, یا حسی و مطلق تقسیم می کند, می گوید: معنا و مفهوم آیه مبارک وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ 9 گواهی می دهد که همه دانش ها در قرآن کریم وجود دارد. ابن کثیر01 نیز, پس از نقل کلام ابن مسعود درباره نهفته بودن همه علوم در قرآن, می گوید: هر چه مردم در کارهای دنیایی و دین و معیشت و عالم رستاخیز نیازمندند, در قرآن بیان شده است. بی تردید اگر مراد ابن کثیر و دیگر صاحب نظران این گروه, ظواهر کلمات قرآن باشد, قابل پذیرش نیست زیرا اموری چون مسائل دقیق و جزئی ریاضی, شیمی, فیزیک و مانند آن در ظواهر قرآن به صورت شفاف بیان نگردیده است ولی چنانچه مرادشان, نهفته بودن این دانش ها در مراتب گونه گون معانی و مفاهیم قرآن باشد, می توان آن را پذیرفت. 2. دیدگاه حداقلی طرفداران این نظریه قرآن را در محدوده توصیف جهان بینی و عقاید و بیان ارزش های جامع می دانند و معتقدند طرح مسائل علمی با قدسی بودن دین سازگار نیست. محمد عزة دروزه11 و دکتر سروش21 در شمار این گروه جای دارند. در نظر این گروه تبیین امور معنوی و آخرتی بر عهده قرآن و دین است و تبیین علوم انسانی و تجربی, از جمله شیوه حکومت بر عهده مردم است. برخی در تأیید نظریه حداقلی قرآن, گفته اند31: افزودن سنّت رسول اللّه )صلی الله علیه وآله(, توجّه به سیره امامان )علیهم السلام( و توسل به اجتهاد در کنار قرآن دلیل واضح, کامل نبودن قرآن به شمار می آید. بی تردید این دیدگاه نمی تواند درست باشد زیرا طرح مسائل علمی در راستای هدایت, تربیت و رفاه مردمان, ضرورت دارد و به قدسی بودن قرآن, زیان نمی رساند. افزون بر این, مسائلی چون سنّت رسول اللّه )صلی الله علیه وآله( و سیره ائمّه )علیهم السلام( و اجتهاد از پایه های جامعیّت قرآن به شمار می آیند به عبارت دیگر, همه این ها از متن قرآن کریم الهام گرفته اند آیاتی مانند: وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا 41 و آن چه را فرستاده او به شما داد, آن را بگیرید و از آن چه شما را باز داشت, باز ایستید . أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ 51 خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاء امر خود را نیز اطاعت کنید . وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ 61 و شایسته نیست مؤمنان همگی )برای جهاد( کوچ کنند. پس چرا از هر فرقه ای از آنان, دسته ای کوچ نمی کنند تا )دسته ای بمانند و( در دین آگاهی پیدا کنند . 3. دیدگاه اعتدالی طرفداران این نظریه71, چنان باور دارند که قرآن اصول و ارزش هایی را مطرح کرده است که می توان بر اساس آن یک نظام حقوقی, سیاسی, اجتماعی و پیام های ارزشی مبتنی بر یک مکتب روان شناسی و جامعه شناسی را استخراج کرد. بنابراین, قرآن از زاویه ای خاص بیانگر همه چیز است. گرچه جامعیت و شمول قرآن در گستره دیدگاه های علمی چنان است که درخصوص تک گزاره های آن سخنی ندارد. در یک جمع بندی شاید بتوان گفت: بدیهی است تمام علوم در ظاهر الفاظ قرآن نمایان نیست اما مخاطبان اصلی قرآن و راسخان در علم توانایی دارند که از اشارات, لطایف, حقایق و ارتباطی که از الفاظ قرآن به دست می آید, ریشه تمام علوم را بیان کنند. امام صادق )علیه السلام(81 می فرماید: خداوند متعال هر چیزی را در قرآن بیان کرده است. به خدا سوگند, قرآن همه نیازمندی های مردم را آورده تا کسی نگوید کاش این موضوع در قرآن بود . امام باقر)علیه السلام(91: بی تردید خداوند متعال چیزی که امّت نیاز دارد, رها نساخته, در کتاب خود فرو فرستاده است. امام صادق )علیه السلام(02 در این باره می فرماید: هر چه که دو تن در آن اختلاف دارند, ریشه اش در کتاب خدا موجود است امّا عقل مردم به آن نمی رسد . مولای متقیان علی )علیه السلام(12 در توصیف قرآن می فرماید: آگاه باشید, دانستنی های گذشته و آینده تا روز قیامت در قرآن آمده است . از این رو, گروهی از صاحب نظران مانند استاد حسن زاده آملی جامعیت را براساس فهم زبان قران و ذوبطون بودن آن معنا کرده اند. ایشان می نویسد22: کلمه مبارکه کلّ شی ء چیزی را فروگذار نکرده است. پس چیزی نیست که قرآن تبیان آن نباشد. ولی این انسان زبان فهم, راسخ در علم است .
--------------------------------------- پی نوشت ها:
1 مائده )5(, آیه 51. 2 انعام )6(, آیه 95. 3 همان, آیه 83. 4 الزرکشی, بدرالدین محمد بن عبداللَّه, تفسیر البرهان فی علوم القرآن, تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم, )قاهره: دار احیاء الکتب العربیه(, ج 1, ص 925. 5 نحل )61(, آیه 98. 6 ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن, ج 41, ص 523. جهت آگاهی بیشتر نگا: محمد علی رضایی اصفهانی, پژوهشی در اعجاز علمی قرآن, )قم: انتشارات کتاب مبین, چاپ سوم, 1831(. 7 اشاره به دو کتاب معروف تفسیری است که به شکل افراطی به مسائل علوم و تجربی پرداخته اند: کشف الاسرارا النورانیه )اسکندرانی( و الجواهر فی تفسیر القرآن. )طنطاوی( 8 هفده گفتار در علوم قرآنی, ترجمه سید حسین حسینی, 39 - 89. 9 نحل )61(, آیه 98. 01 تفسیر القرآن العظیم, ابن کثیر, ج 2, ص 305. 11 تفسیر الحدیث, محمد عزة دروزه, ج 6, ص 19. 21 فربه تر از ایدئولوژی, عبدالکریم سروش, ص 84 85 و 221. 31 مجله کیان, حبیب اللَّه پیمان, شماره 5, ص 72 و 82. 41 حشر )95(, آیه 7. 51 نساء )4(, آیه 95. 61 توبه 9(, آیه 221. 71 مجله معرفت, ناصر مکارم شیرازی, شماره 5, ص 4. 81 اصول کافی, کلینی, ج 1, ص 95. 91 همان. 02 همان. 12 نهج البلاغه, خطبه 851. 22 انسان و قرآن, حسن حسن زاده آملی, ص 9. کلمات کلیدی : علوم در قرآن
[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/14:: 1:43 عصر
|
|
|
|