سفارش تبلیغ
صبا ویژن



ریاست علمی، شریف ترین ریاست است [امام علی علیه السلام]

راز استغفار پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین علیهم السلام چیست؟

سوال :راز استغفار پیامبر اکرم )صلی الله علیه وآله( و ائمه معصومین علیهم السلام چیست؟ به عبارت دیگر با اینکه آنان معصوم بودند و مرتکب گناه نمی شدند  چرا در دعاهایشان از فزونی گناه استغفار می کردند؟
پاسخ :در پاسخ چند نکته قابل توجه است:
 یکم. همیشه توبه به معنای بازگشت از گناه نیست بلکه به طور کلی شامل بازگشت به خداوند می باشد. از این رو توبه به خودی خود, یکی از عبادت های بزرگ است.
 خداوند در قرآن مجید, مؤمنان راستین را چنین توصیف می کند:
  الصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ 1   آنان شکیبایند و راستگو  همواره اطاعت پیشه اند و انفاق گر و سحرگاهان به استغفار می پردازند .
 و در جای دیگر می فرماید:  کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ 2   شبانگاه اندکی می آرَمَند و سحرگاهان به استغفار می پردازند .
 بنابراین چنان که مشاهده می شود, قرآن مجید توبه را عمل بهترین مؤمنان و شب زنده داران خوانده است. از دیگر سو همه مؤمنان را به توبه فراخوانده, می فرماید:  تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ 3   ای ایمان آورندگان! همه با هم به درگاه خدا توبه کنید  باشد که رستگار شوید .
 و در جای دیگر می فرماید:  إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ 4   خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست می دارد .
 از آنچه گذشت, روشن می شود که در نگاه قرآن اساساً توبه عمل پارسایان و مؤمنان و عبادتی است که همه ایمان آورندگان, به آن دعوت شده اند و انجام دادن آن گشاینده درهای رحمت الهی و یکی از بهترین موجبات قرب و وصال معبود است. اگر به حقیقت توبه نظر کنیم, آن را زیباترین جلوه خضوع و خشوع و اظهار تذلل و زاری و اعتراف به قصور و تقصیر بنده ای بی نهایت کوچک, در برابر آفریدگاری بی نهایت بزرگ می یابیم. از این رو شایسته است که اولیای الهی, پیش و بیش و بهتر از همه, این دعوت الهی را لبیک گویند و در تمام حالات خود, بر توبه و استغفار مداومت ورزند تا بدین وسیله, به فیض تقرّب هر چه بیشتر در درگاه الهی نایل آیند.
 دوم.  استغفار و توبه , دارای مراتب و درجاتی متناسب با عاملان آن است. توبه گنه کاران, از گناه و توبه اهل سلوک, از پرداختن به غیر خدا و توجه به غیر حق است.
 سوم. توبه و استغفار اولیای الهی و معصومان, مرتبه ای بالاتر از اینها دارد. آنان چون مستغرق در ذات جمیل الهی اند و توجّه به مقام ربوبی )کمال مطلق( دارند  وقتی به خود و اعمال خویش می نگرند, با تمام عظمت و بزرگی آن اعمال, آنها را در برابر عظمت بی نهایتِ الهی, بسیار کوچک و مایه سرافکندگی و شرمندگی می بینند.
 در ادبیات منظوم آمده است: شخص فقیری در کویری خشک و سوزان زندگی می کرد. روزی ترتیبی داده شد که وی برای عرض حاجت, نزد سلطان برود. او با خود اندیشید که چه هدیه ای به پیشگاه سلطان ببرد  اما هیچ در بساط نداشت. از قضا در مسیر حرکت به سوی شهر, اندکی باران بارید و قدری آب گل آلود در گودالی جمع شد. او با خوشحالی تمام آب ها را - که مایه حیات بود و بزرگ ترین و مطلوب ترین هدیه به نظر می آمد - در ظرفی ریخت و با زحمت بسیار با خود حمل کرد تا نزد سلطان ببرد. اما وقتی به بارگاه شاهی رسید و آن فرّ و شکوه را دید و همه جا را پر از آب زلال و گوارا و نوشیدنی های رنگارنگ یافت, از آورده خود خجل شد و سخت شرمسار و سرافکنده گردید!!
 امام علی )علیه السلام( نیز همان عبادتی را که افضل از عبادت ثقلین است, در برابر جمال و جلال الهی, برگ سبز درویش می بیند و سر به زیر می افکند و این خود, یکی از عالی ترین مراتب عبودیت مطلقه و فنای فی اللّه است. او مقام معبود را می نگرد که در برابرش, همه چیز رنگ می بازد و چیزی به حساب نمی آید.
 چهارم. در حدیث نبوی آمده است:  انه لیغان علی قلبی و انی أستغفراللّه فی کل یوم مائة مره 5   گاهی بر دلم غبار می نشیند و من هر روز هفتاد بار از خدا آمرزش می خواهم .
 امام خمینی قدس سره در شرح این حدیث می نویسد:  اولیای خدا همواره انقطاع به سوی خدا دارند  ولی به جهت مأموریت الهی خود, گاه به ناچار در مرآت عالم کثرات, توجه به حضرت حق می کنند و همین, نزد آنان کدورت محسوب شده و برای زدودنش استغفار می کنند. این امام سجاد)علیه السلام( است که مناجات هایش را شما می بینید و می بینید چطور از معاصی می ترسد ... مسئله غیر از این مسائلی است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. ... از گناه خودشان گریه می کردند تا صبح. از پیغمبر گرفته تا امام عصرعلیهم السلام همه از گناه می ترسیدند. گناه آنها غیر از این است که من و شما داریم. آنکه یک عظمتی را ادراک می کردند که توجه به کثرت, نزد آنها از گناهان کبیره است ... آنان در مقابل عظمت خدا, وقتی که خودشان را حساب می کنند, می بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند. واقع مطلب همین است  جز او کسی نیست و چیزی نیست ... و از اینکه حضور در مقابل حق تعالی دارند و مع ذلک دارند, مردم را دعوت می کنند  از همین کدورت حاصل می شده \است [... 6.
 پنجم. استغفار برای اولیای الهی, جنبه دفع و برای ما جنبه رفع دارد  یعنی, ما استغفار می کنیم تا لغزش هایمان بخشیده شود و آنان استغفار می کنند تا نلغزند و اصلاً گناه سراغشان نیاید. آن بزرگان با توبه و عبادت و اطاعت, درجات عصمت خویش را شدّت می بخشند  از این رو استغفار و توبه, در بالا رفتن درجات و پایندگی عصمت آنان دخالت دارد.
 ششم. توبه و استغفار و استغاثه دائمی پیامبر)صلی الله علیه وآله( و امامان علیهم السلام در پیشگاه خدا, بالاترین نقش عملی را در تربیت امت دارد و به دیگران می آموزد که چگونه در پیشگاه خدا به توبه, تضرّع و انابه بپردازند و به جهت پاره ای از اعمال نیک, مغرور نگردند. آیا کسی که ناله ها و گریه های اطاعت و بندگی )امیرمؤمنان )علیه السلام(( را ببیند و بشنود, با خود نمی گوید: او که یک لحظه عمرش برتر از عبادت ثقلین است, این چنین توبه می کند  پس من حقیر چگونه به خود ببالم و از خدا عذرخواهی نکنم!؟


 1 آل عمران )3(, آیه 71.
 2 ذاریات )15(, آیه 71 و 81.
 3 نور )42(, آیه 13.
 4 بقره )2(, آیه 222.
 5 محدث نوری, مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل, باب استحباب الاستغفار فی کل یوم, )قم: آل البیت, 8041 ه.ق(, ج 5, ص 033.
 6 سخنرانی مورخه 8/3/6631, صحیفه امام, ج 02, ص 862 - 962   نیز همان, ج 91, ص 021.



کلمات کلیدی : راز استغفار، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:56 عصر
معراج پیامبر اکرم (ص) چگونه بوده است؟

سوال :معراج پیامبر اکرم )صلی الله علیه وآله( چگونه بوده است؟
پاسخ :در دو سوره قرآن, از  معراج  سخن به میان آمده است: سوره  اسراء  درباره قسمت اول معراج پیامبر)صلی الله علیه وآله( )از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی( و سوره  والنّجم  راجع به سیر آسمانی آن حضرت )از مسجدالاقصی به اوج آسمان ها و ملکوت عالم(. درباره قسمت دوم, چهار نظر وجود دارد:
 1. فرشته وحی )جبرئیل(, با مرکب مخصوصی )براق(, آن حضرت را به آسمان ها برد. تمام این مسافرت, به وسیله جسم و روح پیامبر)صلی الله علیه وآله( و در حال بیداری رخ داد و خداوند نشانه هایی از عظمت خود را به آن حضرت نشان داد.
 هدف از این سفر - چنان که در اولین آیه سوره  اسراء  و آیه 81 سوره  والنجم  بیان شده - مشاهده آثار عظمت الهی در جهان بالا بوده است و پیامبر)صلی الله علیه وآله( بعد از مراجعت, بعضی از آن نشانه ها را برای مردم بازگو کرد.
 همچنین یک سری دستورهای عبادی, اخلاقی و اجتماعی برای مسلمانان آورد که در احادیث مربوط به  معراج  ذکر شده است.1
 2. سیر رسول خدا از مسجدالاقصی به آسمان ها, روحانی بوده است.
 3. در همان حال که پیامبر)صلی الله علیه وآله( در مسجدالاقصی, ایستاده بود, حقایق عالم را به وسیله چشم دل و یا در حالت رؤیا, مشاهده فرمود و جسم و روح آن حضرت به جایی سفر نکرد  بلکه سیر علمی برای ایشان رُخ داد.
 4. حضرت در حال معراج بیدار بود و خواب نبود و جسم داشت. منتها بخشی از سیر او مربوط به زمین و بخشی دیگر مربوط به ملکوت بود. الان که ما در این مکان در حال صحبت کردن هستیم و این معارف الهی نیز مطرح می شود, بیدار هستیم, جسم هم داریم. گفت و گو و دیدن و شنیدن ما نیز جسمانی است  ولی فهمیدن ما جسمانی نیست. ممکن است در جمع ما کسی باشد که این معارف را متوجه نشود و درک نکند  هر چند جسمش اینجا حضور داشته باشد. به عنوان مثال کودکی که در جمع ما است, می بیند و می شنود و بیدار هم هست  ولی پیام و محتوای مطالب مطرح شده را درک نمی کند.
 در مورد معراج پیامبر)صلی الله علیه وآله( نیز این مطلب مطرح است. بخشی از معراج, مربوط به جسم است  یعنی, همان سیر شبانه از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی:  سُبْحانَ الَّذی اَسری  بِعبْدِهِ لَیلاً مِن الْمسْجِدِ الْحرامِ اِلَی الْمسْجِدِ الْاَقْصَی الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ .2
 اما بخشی دیگر از معراج - که مربوط به مشاهده پیامبران و سدرة المنتهی و گفت و گو با جبرئیل و دریافت وحی و رسیدن به مقام قاب قوسین و ... است - جسمانی نبود  گرچه پیامبر)صلی الله علیه وآله( در این قسمت, جسم داشته و بیدار هم بوده است  ولی درک آن حقایق والا, به وسیله روح صورت گرفته است, نه جسم3.
 حال باید بررسی کرد که کدام یک از اقسام پیش گفته, توجیه دارد؟ به اتفاق همه علما و اندیشمندان اسلامی, سیر حضرت رسول )صلی الله علیه وآله( از مکه تا بیت المقدس یا از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی, سیری روحانی و جسمانی بوده است  یعنی, پیغمبر خدا با همین بدن مادی و طبیعی خود, در معیّت روح, طی الارض نموده و از مکه تا بیت المقدس سیر کرده اند.4 آیا عقل به امکان چنین سیر و سفری حکم می دهد؟
 عقل با توجه به امور ذیل, چنین امری را ممکن می داند:
 1. انسان متشکل از روح و بدن است.
 2. بدن همچون وسیله و ابزار برای فعالیت روح است.
 3. بدن تابع روح است. اگر روح از قدرت و منزلت خاصی برخوردار باشد, بدن نیز تلطیف می شود, تا بتواند آن روح قوی را همراهی و مشایعت کند.
 4. هر قدر معرفت و یقین روح, ژرف تر و بیشتر باشد, دارای اراده قوی تری می گردد  به طوری که برایش حالتی رخ می دهد و به مرحله ای می رسد که در درون خود, می یابد که اگر چیزی را اراده کند, حاصل می شود.5
 با توجه به امور یاد شده - که هر یک در جای خود مستدل گشته است - روح بر اثرِ قدرت یافتن, می تواند یک سری فعالیت هایی را انجام دهد که بدن, به تبع توانمندی روح, قابلیت چنین اعمالی را پیدا می کند. شواهد متعددی در مکاتب و ادیان گوناگون در این زمینه وجود دارد که برخی از افراد, بر اثر یک سلسله ریاضت ها و کسب برخی از معارف, قدرتی می یابند که می توانند بدن خود را در حالت ثابتی مدت ها نگه دارند یا اعمالی را انجام دهند که افراد عادی دیگر  از انجام آن ناتوانند. این مطلب در دین ما امری مسلّم و قطعی است. در این زمینه دو روایت قابل توجه است:
 1.  نزد رسول خدا)صلی الله علیه وآله( صحبت شد که برخی از یاران عیسی )علیه السلام(, روی آب راه می رفتند  حضرت رسول )صلی الله علیه وآله( فرمود: اگر یقین آنها بیشتر بود, روی هوا هم راه می رفتند .6
 براساس این روایت انجام این گونه امور, با همین بدن مادی, دائر مدارِ یقین به خدای سبحان است  یعنی, این باور روح آدمی را چنان توانمند می سازد که بدن به تبع آن, می تواند چنین اعمالِ به ظاهر غیرعادی را انجام دهد.
 2. امام صادق )علیه السلام( فرمود:  هیچ بدنی از عملی که نیت در آن قوی باشد, ناتوان نشده  است7  یعنی, به هر درجه که روح انسان قوی باشد, اشیاء و از جمله بدن او, برایش رام و منقاد می شود.
  طیّ الارض  )یعنی, سفر روحانی به همراهی جسم و بدن مادی از یک نقطه به نقطه دیگر(, نیز از همین موارد است. روحی که بر اثر معرفت به یک درجه متعالی رسیده است, می تواند با بدن خود در کمترین زمان مکان های بسیار دور را طی کند و در جهان مادی به سیر و سفر بپردازد.8
 البته باید به این حقیقت نیز توجه داشت که تبعیت بدن نسبت به روح, در همه افراد انسان یکسان و به یک صورت نیست  بلکه به تبع معرفت و منزلت روح, متفاوت است. چه بسا در برخی افراد, بدن از اراده روح تمکین نکند  اما بدن مبارک حضرت رسول )صلی الله علیه وآله( نهایت تبعیت از روح پاک و مطهر ایشان داشت  چرا که هم بدن او بهترین و بالاترین بدن در جهان بود - و در واقع بدنی بود که تاب آن همه قیام ها و قعودهای شبانه را داشت - و هم روح شریف ایشان دارای عالی ترین مرتبه وجودی بوده, از قوّت, عظمت و معرفت ویژه ای برخوردار بود. در واقع چنین روحی, چنان بدنی را نیز لازم دارد  بدنی که متناسب با این روح باشد و برای آن مزاحمت ایجاد نکند. در حقیقت به تبع این روح قوی بود که جسم, آن طور تلطیف یافته بود.
 نورِ مه بر ابر چون منزل شده است
روی تاریکش ز مه مُبْدَل شده است
 گرچه هم رنگ مه است و دولتی است
اندر ابر آن نور مه عاریتی است
 یا مگر ابری بگیرد خوی ماه
تا نگردد او حجاب روی ماه
 بوده ابر و رفته از وی خوی ابر
این چنین گردد تن عاشق به صبر
 تن بود اما تن گمگشته زو
گشته مبدل, رفته از وی رنگ و بو
 
 اگر ابری, خوی ماه بگیرد و تیرگی را رها کند و سراسر نورانی شود, این ابر دیگر حجاب روی و نور ماه نیست. همچنین اگر تن انسانی چون حضرت رسول, در پرتو مصاحبت با روح عظیم و مقدسش, خوی جسمی را از دست بدهد و خصلت و رنگ روح بگیرد  گویا احکام روح را می یابد و مانند او عمل می کند. بالاتر اینکه بدن مبارک, مشایعت و تبعیت کامل با روح شریف دارد و به محض سیر و عروج روح از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی, بدن هم با حرکت جسمانی به همان مکان منتقل می شود.9
 درباره عروج حضرت رسول )صلی الله علیه وآله( از مسجدالاقصی به عوالم بالا نیز برخی معتقدند با روح و جسم بوده است  اگر چه توجیه علم تجربی در این مسئله ممکن نیست  زیرا علوم تنها در حد عالم مادی و طبیعی, می توانند نظر دهند و با متد حس و تجربه به کنکاش امور این سویی بپردازند  ولی معراج امری فراطبیعی و فوق مادی است که علوم و روش های آن, از درک اصل آن عاجزند  چه رسد به تحلیل جزئیات و ممکن بودن آن! معراج ریشه در ویژگی های هستی شناسانه روح و ارتباط آن با بدن دارد که خود امری مجرد و غیرمادی است و عقل بشری, تنها با توجه به چنین مشخصاتی در روح و مسائل مرتبط با آن, اصل معراج را امری ممکن و مجاز می داند, نه محال و غیرممتنع  ولی  عقل  نیز با اینکه توانایی ادراک موضوعات فرامادی را دارد, از اثبات معراج و کم و کیف آن عاجز است.01
 


 1 برای آگاهی بیشتر ر.ک: جعفر, سبحانی, فروغ ابدیت, )قم: نشر دانش اسلامی, 3631(, ج 1, فصل 22, صص 973 - 493.
 2 اسراء )71(, آیه 1.
 3 نگا: عبداللّه, جوادی آملی, سیره رسول اکرم )صلی الله علیه وآله( در قرآن )تفسیر موضوعی(, )قم: اسراء, چاپ اول, 6731(, صص 36-87.
 4 المیزان, ج 31, ص 23.
 5 نگا: حسن حسن زاده آملی, دروس معرفت نفس, )انتشارات علمی و فرهنگی(, ج 1 و 2.
 6 بحارالانوار, ج 07, صص 012 - 212 و ص 502, ح 41.
 7 همان.
 8 نگا: المیزان, ج 6, صص 871- 091.
 9 تحلیل معراج, سلسله دروس علامه حسن زاده آملی )دست نوشته(.
 01 برای آشنایی بیشتر با برخی از ابعاد مسئله معراج نگاه: عبداللَّه جوادی آملی, سیره رسول اکرم )صلی الله علیه وآله( در قرآن, )تفسیر موضوعی, ج 9(, صص 36 - 58.



کلمات کلیدی : معراج، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:55 عصر
مرگ چیست؟

سوال :مرگ چیست؟
پاسخ :الف. مرگ, نیستی و نابودی و فنا نیست, انتقال از عالمی به عالم دیگر و از نشئه ای به نشئة دیگر است و حیات انسان به گونه ای دیگر ادامه می یابد.
ب. آنچه شخصیّت واقعی انسان را تشکیل می دهد و  من  واقعی او محسوب می شود, بدن و جهازات بدنی و هرچه از توابع بدن به شمار می رود نیست  زیرا بدن و جهازات بدنی و توابع آنها به جایی تحویل نمی شوند و در همین جهان تدریجاً منهدم می گردند. آن چیزی که شخصیّت واقعی ما را تشکیل می دهد و  من  واقعی ما محسوب می شود, همان است که در قرآن از آن به  نفس  و احیاناً به روح تعبیر شده است.
ج. روح یا نفس انسان که ملاک شخصیّت واقعی انسان است و جاودانگی انسان به واسطة جاودانگی اوست, از نظر مقام و مرتبة وجودی, در افقی مافوق افق مادّه و مادّیات قرار گرفته است. با مرگ, روح یا نفس, به نشئه ای که از سنخ و نشئة روح است منتقل می شود و به تعبیر دیگر, هنگام مرگ, آن حقیقت مافوق مادّی بازستانده و تحویل گرفته می شود.
مجموعه آثار شهید مطهری ج2   زندگی جاوید یا حیات اخروی, شهید مطهری



کلمات کلیدی : مرگ-نیستی، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:55 عصر
منظور از قسیم الجنّه و النّار بودن قرآن و معصومین چیست؟

سوال :منظور از  قسیم الجنّه و النّار  بودن قرآن و معصومین چیست؟
پاسخ : قرآن و مکتب حسینی ریسمانهایی هستند که قدرت دارند بشر را از چاه نگونبختی به اوج سعادت بالا برند  یکی حَبْلُ مِنَ اللهِ  و دومی حَبْلٌ مِنَ النّاس  است ولی اگر کسی از ایندو حبل الهی سوء استفاده نمود, جرم از ریسمان نیست, علت این است که او در سر, سودای بالا رفتن نداشته است و البته چنین مردمی به وسیلة قرآن و مکتب حسینی به قعر دوزخ برده می شوند و این حقیقت در جهان دیگر چنین مجسم می گردد که به فرمان قرآن و امامان به دوزخ افکنده می شوند  واین است معنی قسیم الجنّة و النّار  بودن.
 مجموعه آثار شهید مطهری ج1   عدل الهی, شهید مطهری



کلمات کلیدی : قسیم الجنّه و النّار، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:54 عصر
اندیشه ثنویت , چگونه پدید آمده است؟

سوال :اندیشه  ثنویت , چگونه پدید آمده است؟
پاسخ :بشر و مخصوصاً نژاد آریا, از دیر باز پدیده های جهان را به دو قطب ) خوب ها -  بدها ها( تقسیم می کرده است. نور, باران, خورشید, زمین و بسیاری از چیزهای دیگر را در قطب خیرها و خوبها بشمار می آورده است  و تاریکی, خشکسالی, سیل, زلزله, بیماری, درندگی و گزندگی را در صف بدها و شرور جای می داده است. البته در این دسته بندی, بشر, خودش را مقیاس و محور تشخیص قرار می داده است  یعنی هر چه را که برای خویش سودمند می یافته,  خوب  می دانسته و هر چه را که برای خویش زیانمند می دیده,  بد  می نامیده است.
برای انسانهای پیشین این اندیشه پیدا شده است که آیا بدها و شرها را همان کسی می آفریند که خوبها و خیرها را پدید آورده است؟ یا آنکه خوبها را یک مبدأ ایجاد می کند و شرها را مبدأی دیگر؟ آیا خالق نیک و بد یکی است, یا جهان دو مبدأ و دو آفریننده دارد؟
گروهی چنین حساب کردند که آفریننده, خودش یا خوب است و نیکخواه, و یا بد است و بدخواه. اگر خوب باشد بدها را نمی آفریند, و اگر بد باشد خوبها و خیرها را ایجاد نمی کند. از این استدلال, چنین نتیجه  گرفتند که جهان دو مبدأ و دو آفریدگار دارد )ثنویّت(.
مجموعه آثار شهید مطهری ج1   عدل الهی, شهید مطهری



کلمات کلیدی : ثنویت -دو قطب، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:54 عصر
زنادقه چه کسانی بودند و اعتقادشان چه بود؟

سوال :زنادقه چه کسانی بودند و اعتقادشان چه بود؟
پاسخ :زنادقه, طبقة متجدد و تحصیل کردة آن عصر بودند, طبقه ای بودند که با زبانهای زندة آن روز دنیا آشنا بودند, زبان سُریانی را که در آن زمان بیشتر زبان علمی بود می دانستند, بسیاری از آنها زبان یونانی می دانستند, بسیاری شان ایرانی بودند و زبان فارسی می دانستند, بعضی زبان هندی می دانستند و زندقه را از هند آورده بودند, که این هم یک بحثی است که اصلاً ریشة زندقه در دنیای اسلام از کجا پیدا شد؟ و بیشتر معتقدند که ریشة زندقه از مانویهاست.
زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند, و این طبقه { حال روی هر حسابی بود { آزادی داشتند. حتی در حرمین, یعنی مکه و مدینه و حتی در خود مسجدالحرام و در خود مسجدالنبی می نشستند و حرفهایشان را می زدند, البته به عنوان اینکه بالاخره فکری است, شبهه ای است برای ما پیدا شده و باید بگوییم.
مجموعه آثار شهید مطهری ج81 { سیری در سیره ائمه اطهار)ع(   صفحه17 { 27.



کلمات کلیدی : زنادقه-، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:53 عصر
تشبیه منتظران ظهور مهدی(ع)

سوال :روایات, منتظران ظهور مهدی)عج( را به چه افرادی تشبیه کرده اند؟
پاسخ : کسی از امام صادق )ع( پرسید چه می گویید دربارة کسی که دارای ولایت امامان است و انتظار ظهور حکومت حق را می کشد و در این حال از دنیا می رود؟
امام )ع( در پاسخ فرمود :
H}  هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کانَ مَعَ الْقائِمِ فِی فُسْطاطِهِ { ثُمَّ سَکَتَ هَنیئَةً { ثُمَّ قالَ هُوَ کَمَنْ کانَ مَعَ رَسُولِ اللهِ )ص(  \او همانند کسی است که با رهبر این انقلاب در خیمة او )ستاد ارتش او( بوده باشد { سپس کمی سکوت کرد { و فرمود مانند کسی است که با پیامبر اسلام )در مبارزاتش( همراه بوده است.[
این مضمون در روایات زیادی با تعبیرات مختلفی نقل شده است
در بعضی بِمَنْزَلَةِ الضّارِبِ بِسَیْفِهِ فِی سَبیلِ اللهِ   \همانند شمشیر زنی در راه خدا.[
و در بعضی دیگر کَمَنْ قارَعَ مَعَ رَسُولِ اللهِ بِسَیْفِهِ   \همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد.[
در بعضی دیگر بِمَنْزِلَةِ مَنْ کانَ قاعِداً تَحْتَ لِواءِ الْقائِمِ   \همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد.[
و در بعضی دیگر بِمَنْزِلَةِ الْمُجاهِدِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللهِ   \همانند کسی است که پیش روی پیامبر )ص( جهاد کند.[
و در بعضی دیگر بِمَنْزِلَةِ مَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللهِ )ص(   \همانند کسی است که با پیامبر شهید شود.[
 حکومت جهانی حضرت مهدی, حضرت آیت الله مکارم شیرازی



کلمات کلیدی : منتظران -ظهور، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:52 عصر
بهترین دلیل برای اثبات معجزة شق القمر پیامبر اسلام چیست؟

سوال : بهترین دلیل برای اثبات معجزة شق القمر پیامبر اسلام چیست؟
پاسخ : آیات اوّل سوره 45 قرآن مجید می باشد:
 اِقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ   وَاِنْ یَرَوا آیَهً یُعْرِضُوا وَ یَقُولوُا سِحْر مُسْتَمِرّ  وَکَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا اَهْوائَهُمْ وَ کُلُّ اَمْرٍ مُسْتَقِرّ .  قمر/ 13 \قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت! و هر گاه نشانه و معجزه ای را ببینند روی گردانده, می گویند این سحری مستمر است. آنها )آیات خدا را( تکذیب کردند و از هوای نفسشان پیروی نمودند وهر امری قرارگاهی دارد.[
مفسّرین شیعه و سنی با کمال قاطعیّت و صراحت می گویند آیات فوق مربوط به مسأله شقّ القمر و شکافته شدن ماه به عنوان معجزه در زمان رسول اکرم)ص( می باشد و از باب نمونه از تفاسیر شیعه, تفسیر بیان, مجمع البیان, ابولفتوح رازی, منهج الصّادقین, صافی, برهان, نورالثّقلین و شبَّر, و از تفاسیر اهل تسنن, تفسیر طبری, درالمنثور, فخر رازی, بیضاوی, کشّاف و  فی ضلال القرآن  را باید نام برد.
مرحوم طبرسی در تفسیر معروف مجمع البیان, در ذیل همین آیات می گوید همة مفسّران این آیه را مربوط به معجزة شقّ القمر در زمان پیامبر اکرم )ص( می دانند.
همچنین فخر رازی مفسّر معروف در ذیل آیات فوق می گوید عموم مفسّران معتقدند که مراد از این آیات شکافته شدن ماه درزمان رسول اکرم)ص( می باشد.
علاوه بر این, در کتب شیعه و سنی قریب به چهل روایت درباره شقّ القمر آمده که در بیشتر آنها تصریح شده که آیات فوق دربارة شقّ القمر نازل شده است.
بنابراین, دلالت آیات فوق بر وقوع این معجزه )شقّ القمر( هیج جای انکار یا تردید نمی باشد.
 معارف اسلام, ایت الله مکارم شیرازی



کلمات کلیدی : معجزة -شق القمر، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:51 عصر
نقطه اصلی اختلاف بین شیعه و سنی چیست ؟

سوال : نقطه اصلی اختلاف بین شیعه و سنی چیست ؟
پاسخ :  به اعتقاد شیعه منصب امامت ، الهی است و باید از طرف خدای متعال به کسانی که صلاحیت آن را  دارند داده شود که علی )ع ( و یازده نفر اولاد معصومش )ع ( یکی پس ازدیگری جانشین بلافصل  پیامبر اسلام هستند ولی به اعتقاد اهل سنت ، تعیین امام به مردم واگذار شده است .
 محمد تقی مصباح یزدی / آموزش عقاید, مصباح یزدی - محمد تقی



کلمات کلیدی : اختلاف - شیعه - سنی، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:50 عصر
اسم اعظم الهی چیست ؟

سوال : اسم اعظم الهی چیست ؟
پاسخ :  عرف مردم تصور می کنند که اسم اعظم الهی ، اسمی لفظی از اسمای الهی است که اگرخدا را با  آن بخوانیم ، دعای ما را اجابت می نماید .  اما از آنجا که آنها چنین اثری را در هیچ یک از اسمای معروف خداوند نیافته اند ، حتی در اسم اللّه  ،معتقد شده اند که این اسم مرکب است از حروفی ناشناخته و رمزی .  برخی از کسانی که اهل دعا و به ظاهر متخصص در ادعیه اند نیز معتقدند که دلالت اسم اعظم به  طبع است نه به وضع لغوی .  البته حروف اسم اعظم با توجه به نیاز و مورد ترکیبات گوناگون به خود می گیرد .  اما باید توجه داشت که خداوند تبارک و تعالی نظام علی و معلولی را بر جهان حاکم کرده است .  لذا نمی توان گفت صرف لفظ یا صورت یا حتی معنا توانایی خلق کارهای عظیم دارد .  بلکه آنچه تاثیر دارد حقایق اسمای الهی است که از دسترس انسان عادی به دور است .  از این رو باید گفت که معنای تعلیم اسمای اعظم به برخی انبیاء )ع ( این است که خداوند راه  انقطاع به سوی خودش را به آنها تعلیم داده است ; و در این مسیر اگراسم یا لفظی نیز باشد به  این دلیل است که الفاظ و معانی آنها وسیله و اسباب اند که به وسیله آنها حقایق به گونه خاصی  حفظ می گردند .
 تفسیر المیزان ج 8 ص 453, طباطبائی - سید محمد حسین



کلمات کلیدی : اسم اعظم، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:49 عصر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.

قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید